تصاویری از ضریح جدید امام حسین علیه السلام

تصاویری از ضریح جدید امام حسین علیه السلام

پس از گذشت 5 سال از زمان آغاز ساخت ضریح حرم مطهر امام حسین(ع)، پانزدهم حوت با حضور عاشقان سیدالشهداء در کربلا از این ضریح رونمایی شد.

http://files.afghanpaper.com/pics/201303/201303071735501046.jpg

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ

http://files.afghanpaper.com/pics/201303/201303071735504559.jpg


برخی از آیات شامل: آیه وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا فَلَا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کَانَ مَنْصُورًا (الاسرا/33)و آیه شریفه إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا . (الأحزاب/33) روی ضریح نوشته شده است.

http://files.afghanpaper.com/pics/201303/201303071735504420.jpg

سوره های کریمه قرآن شامل انسان، فجر و کوثر، احادیث، اسماء جلاله و اسماء مبارک معصومین(ع)، سلام های زیارت ناحیه مقدسه و اشعار سیدرضی بر ضریح نقش بسته اند.

http://files.afghanpaper.com/pics/201303/201303071735503982.jpg

در ضریح جدید امام حسین(ع) 12هزار کیلوگرم شامل 4.5 تن نقره و 120 کیلوگرم طلا و چوب، مس، برنج و استیل به کار رفته است.

http://files.afghanpaper.com/pics/201303/201303071735503233.jpg

این ضریح ابعادی شامل 5٫04 در 7٫34 متر، ارتفاع 4٫49 متر دارد و در آن 20 پنجره بکار رفته است.

http://files.afghanpaper.com/pics/201303/201303071735503572.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201303/201303071735504612.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201303/201303071735503095.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201303/201303071735504251.jpg

السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُمْ

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست/ این چه شمعیست که جانها همه پروانه اوست
هر کجا می نگرم رنگ رخش جلوه گر است/ هر کجا می گذرم جلوه مستانه اوست
هر کسی میل سوی کرببلایش دارد/ من چه دانم که چه سریست به در خانه اوست
 

منبع : www.afghanpaper.com

 

عاشورا

 عاشوراهميشه جاويد


           
تولد «حماسه» در مدینه‏النبی، در شبعان آسمانی، نویدی است که بوی بال فرشتگان را در سرتاسر جهان گسترش می‏دهد.
         
«شهید» به دنیا می‏آید تا «قیام» را شهادت دهد و فلسفه «الموت اولی من رکوب العار» را حکیمانه برای تاریخ به تفسیر بنشیند. تاریخ، چنین روزی را از روزنه‏های عبور زمان، سخت به انتظار نشسته بود. و امروز، سرخ‏ترین آیه خلقت، با دستان عشق‏آفرین خداوند، به نمایش گذاشته می‏شود.
       
مظلومان، شادمان خواهند شد.
       
کسی آمده است از آن سوی درهای بسته تاریخ، بوی عطر شهادت می‏دهد

        
 

آمده است تا روح خداوند را در نگاه آسمانی‏اش به خلق نشان بدهد. کسی می‏آید که «انسان» از حضورش، انسانیّت را بیشتر از پیش، افتخار می‏کند.
      
آسمان، انباشته از آیه‏های شیرین عروج است.
     
خوش آمدی، ای ستاره روشن کهکشان مدینه! اینک مدینه با وجود تو، ضمیمه آسمان است.
    
شهری است آسمانی و تو، آسمانی‏زاده‏ترین ساکن کوچه‏های آبی آن.
   
زمانه به درک آسمان نایل شده است.
   
حسین آمده است و اینک ابتدای عاشوراست.
   
اینک این‏جا کربلاست و قیام از اکنون آغاز شده است.
   
امر به معروف و نهی از منکر دیگر غریب نیست و فریادگر عدالت و حق، اکنون آماده است تا جهان را دگرگون کند.
 
آماده است تا حماسه خلق کند.
   
آسمان و زمین، آغاز این تجلی را به یکدیگر تبریک می‏گویند و «حسین منّی و انا من حسین»، بر لبان پیامبر شکوفا می‏شود.
   
ولادتت مبارک، ای آیه مستجاب فاطمه زهرا! ولادتت مبارک ای مطهرترین هستیِ این خاک، ای قهرمان! ای صداقت حق در غریبانه‏ترین لحظه‏های زمان! میلادت مبارک!

عید مبارک

عید سعید فطر برتمام مسلمانان عالم وشما دوستان عزیز مبارک

 

فضيلت ماه مبارك رمضان

فضيلت ماه مبارك رمضان

                                            

                     

ماه رمضان ماه خداوند، ماه نزول قرآن و از شريف‌ترين ماه‌هاي سال است. در اين ماه درهاي آسمان و بهشت گشوده و درهاي جهنم بسته مي‌شود، و عبادت در يكي از شب‌هاي آن ( شب قدر ) بهتر از عبادت هزار ماه است. 
رسول خدا(ص) در خطبه شعبانيه خود درباره فضيلت و عظمت ماه رمضان فرموده است: «اي بندگان خدا! ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش به سوي شما روي آورده است؛ ماهي كه نزد خداوند بهترين ماه‌ها است؛ روزهايش بهترين روزها، شب‌هايش بهترين شب‌ها و ساعاتش بهترين ساعات است.
بر مهماني خداوند فرا خوانده شديد و از جمله اهل كرامت قرار گرفتيد. در اين ماه، نفس‌هاي شما تسبيح، خواب شما عبادت، عمل‌هايتان مقبول و دعاهايتان مستجاب است.
پس با نيت‌اي درست و دلي پاكيزه،‌ پروردگارتان را بخوانيد تا شما را براي روزه داشتن و تلاوت قرآن توفيق دهد. بدبخت كسي است كه از آمرزش خدا در اين ماه عظيم محروم گردد. با گرسنگي و تشنگي در اين ماه، به ياد گرسنگي و تشنگي قيامت باشيد.»

آن گاه پيامبر اكرم وظيفه روزه‌داران را برشمرد و از
صدقه بر فقيران، احترام به سالخوردگان، ترحم به كودكان، صله ارحام، حفظ زبان و چشم و گوش از حرام، مهرباني به يتيمان و نيز عبادت و سجده هاي طولاني، نماز، توبه، صلوات، تلاوت قرآن و فضيلت اطعام در اين ماه سخن گفت.

ادامه نوشته

مستند ظهور نزدیک است

در یک دو ماه اخیر با پیش آمدن تغییر وتحول های بزرگی در جهان اسلام وخیزش ملت های بزرگ اسلامی در مقابل حاکمان ظالم وسلطه گر  همزمان در ایران نیزمستندی از جانب عده نا آگاه به تاریخ و دین مذهب شیعه امامیه ساخته و پخش شده است که همه شخصیت های دینی فرهنگی و مذهبی را وا دار بر نقد وجوابیه نویس نموده است در این مستند ظهور حضرت حجت (عج)تعیین گرددیده وافرادی مصداق یاران نزدیک امام زمان را به خود میگیرند وعده ای هم به عنوان دجال و سفیانی معرفی میشوند

 جالب اینجاست که منابع این مستند کاملا ضعیف میباشد وشخصیت های که در آن مصداق دوست ودشمن امام زمان (عج)پیدا کرده اند همگی ساخته ورورش یافته  ذهن سازندگان این مستند است واین مستند با تمام محتویاتش از جانب شخصیت هایی دینی نقد ومردود ونامعتبر اعلام شده است

  

۱ـ نظر مرکز تخصصی مهدویت در باره مستند ظهور نزدیک است :

 

تأملي در مورد فيلم مستند «نزديكي ظهور»

موضوع ظهور امام مهدي عجل الله تعالی فرجه الشریف اولين و اصلي‌ترين و به عبارت دقيق‌تر تنها مسأله مهم فرا روي جامعه انساني و به ويژه مسمانان و بالاخص شيعيان است. امري كه حيات انساني مردم به آن وابسته است. اميد و آرزوي آينده‌اي روشن با آمدن او، انسان‌ها را زنده نگه داشته و با فرهنگ انتظار است كه زندگي ما معنا پيدا كرده است. موضوع مهدويت و فرهنگ انتظار كه در كلمات پيشوايان دين از آن سخن به ميان آمده است مجموعه‌اي كامل از باورها و رفتارهاي لازم براي يك حركت صحيح به سمت مقصد نهايي كه همان آمادگي براي ظهور است را در درون خود دارد تا هر كس كه خواهان آمدن اوست بتواند به درستي و بر اساس رضايت ولي خدا در مسير آمادگي براي تحقق ظهور گام بردارد.وما امیدوار هستیم که این دوران زیبا و شکوهمند در زمان ما اتفاق بیافتد، و بخاطر همین اولین دعای ما ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد.

اما هر از چند گاه، موجي انحرافي فضاي فكري و رفتاري مردم را دچار تشويش كرده و با ايجاد برخي انتظارات و توقعات كاذب، آسيب جدي به حركت مردم در مسير آمادگي فكري و روحي براي ظهور وارد مي‌كند. كه تهيه و توزيع اينگونه سي‌دي‌ها كه حاوي تطبيق‌هايي است از آن نمونه است.

و بر اهل علم و نظر لازم است با موضع‌گيري درست و تبيين مباحث، اين فضاي مسموم را از بين برده و آرامش فكري و رفتاري را به مردم بازگردانند. اين نوشته حاصل نظر جمعي از پژوهشگران عرصه مهدويت در مركز تخصصي مهدويت قم مي‌باشد كه به صورت خلاصه ارائه مي‌شود، و از دو بخش تشكيل شده است.

الف. نكات راهبردي

1. در مكتب گران‌سنگ و بي بديل شيعه و تفكر ناب مهدويت، محكمات و مسلماتي وجود دارد كه مردم با تأسي و عمل به آن‌ها، از هر تأويل و توجيه و حدس و گمان‌هاي نابه‌جا، بي نياز مي‌شوند. از جمله آن‌ها لزوم تبعيت علماء در عصر غيبت و ولي فقيه در صورت تشكيل حكومت اسلامي در اين دوران است. لزوم تبعيت در امور متعدد از جمله حوادث واقعه را شامل مي‌شود. بنابراين بر همه ما لازم است در جهت‌گيري‌ها و اظهار نظرها، توجه به علما داشته باشيم و همراه آنان حركت كنيم نه جلوتر؛ و در هر موضع‌گيري نظرات آنان را جويا شده و عمل كنيم. علمايي كه عمل به دين و وظيفه ديني را سرلوحه رفتار خود قرار داده‌اند؛ آناني كه مخالفت با هواي نفس را نصب العين قرار داده‌اند و رغبتي به دنيا و لذات زودگذر آن ندارند.

همچنين در معارف بلند شيعه، وظايف افراد در قالب فرهنگ انتظار به روشني بيان شده است كه جهت‌گيري كلي آن زمينه‌سازي براي ظهور در قالب دستورات دين تحت سرپرستي علما و ولي فقيه است و لذا معنا ندارد كه انسان، وارد فعاليت‌هاي به اصطلاح تحليلي بدون پشتوانه شود و كساني كه شايستگي براي اظهار نظر ندارند سخناني را مطرح كرده و جهت حركت مردم را دچار انحراف كنند.

2. مباحث مهدويت مانند ساير معارف ديني از پشتوانه عقلي و نقلي برخوردار است و معارف نقلي نيز شامل آيات قرآن و روايات مي‌باشد. همانگونه كه در ساير معارف ديني، برخي روايات ضعيف و غير قابل استناد وجود دارد و علما با جُهد علمي خود، اينگونه احاديث را از احاديث صحيح جدا مي‌كنند، در بحث مهدويت نيز، روايات ضعيف و غير قابل اعتبار وجود دارد كه بايد پالايش شود و كسي حق ندارد اين روايات را بدون توجه به ضعف سند و اشكال در محتوا و متن دست مايه حرف‌هاي خود قرار دهد و فضاي فكري جامعه را دچار تشويش كند.

3. از كارهاي بسيار مهمي كه فقها در راستاي فهم صحيح معارف و احكام دين انجام مي‌دهند بررسي سند روايات مي‌باشد كه به علت اهميت آن، علم رجال شكل گرفت، و هيچ فقيهي به خود اجازه نمي‌دهد بدون توجه به سند، روايتي را پذيرفته و بر طبق آن فتوا دهد. بر اين اساس، آيا مي‌توان پذيرفت كه علم رجال در احكام فرعي رعايت شود ولي در مباحث مهمي مانند مباحث مهدويت كه عموم مردم به آن حساسيت داشته و واكنش نشان مي‌دهند فراموش شود؟ و عده‌اي غير متخصص به خود اجازه دهند با استفاده از هر حديثي هر چند ضعيف، با عقايد و احساسات مردم بازي كنند؟

4. علامت ظهور با توجه به روايات به علايم حتمي و غير حتمي تقسيم مي‌شوند. معناي علامت غير حتمي نيز از خود روايت روشن است كه يعني عدم تحقق آن امكان دارد. وقتي خود ائمه علامتي را غير حتمي معرفي مي‌كنند دليلي ندارد اين گونه علايم پررنگ نشان داده شود و به گونه‌اي ارائه شود كه بايد باشد و اكنون هست.

5. از معضلاتي كه فرهنگ ناب مهدويت را دچار آسيب مي‌كند بحث «تطبيق» است. يعني مطابقت دادن علايم با حوادث خارجي. تطبيق قطعي تقريباً غير ممكن است زيرا ما علم كافي نداريم. تطبيق احتمالي ممكن است آن هم توسط افرادي كه متخصص در فن بوده و جوانب كار را كاملاً مي‌سنجند. مرجع در اينگونه امور، علماي راستين هستند كه اظهار نظر آن‌ها مورد توجه است.

مگر اين امور از حوادث واقعه نيستند (و اما الحوادث الواقعه) و نبايد طبق دستور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به علما رجوع كرد؟ چگونه عده‌اي ناآشنا به معارف مهدوي به خود اجازه مي‌دهند كلام امام زمان را زير پا گذاشته و مرز علما را بشكنند و هرچه خواستند بگويند؟

6. رهبر فرزانه انقلاب حضرت امام خامنه‌اي شخصيتي بي بديل در زمان كنوني است كه در قله علم و عمل، تقوا و درايت، شجاعت و زمان‌شناسي بوده و در هر زمان كه لازم باشد آنچه را مورد نياز مردم است تذكر مي‌دهند. كمالات ايشان براي همگان روشن است و براي بيان عظمت و بزرگي ايشان هيچ نيازي نيست تا بخواهيم او را بر كسي تطبيق دهيم (اگر باعث منقصت و كوچكي ايشان نشود) ما به ايشان كمال ارادت را داشته و امر ايشان را مطاع دانسته و وجوب تبعيت و اطاعت از ايشان را لازم مي‌دانيم و بهترين تعبير را براي ايشان به اين عنوان «روحي له الفداء» بكار مي‌گيريم. مردم ايران اين رهبر عظيم الشأن را به خاطر ويژگي‌هاي خودش دوست دارند و علما براي ايشان كمال احترام را قائلند.

7. به نظر مي‌آيد تطبيق برخي افرادي كه در روايات از آنان ياد شده به برخي شخصيت‌هايي كه در زمان حاضر وجود دارند منشاأ آمريكايي و اسرائيلي دارد و آنان بودن كه اينگونه تطبيق‌ها را ابتدا مطرح كردند. و برخي افراد در جامعه ما نيز از روي بي دقتي به آن دامن زدند. لازم است كمي تأمل شود. آيا اين كار نوعي علامت‌سازي نيست؟

بايد توجه داشت برخي افراطيون مسيحي و يهودي كه از آنان صهيونيسم مسيحي ياد مي‌شود اينگونه تلقين مي‌كنند كه ما بايد زمينه را براي آمدن مسيح موعود فراهم كنيم. ما بايد جنگ آرماگدون را ايجاد كنيم تا او بيايد زيرا آمدن مسيح موعود متوقف بر آمدن اوست. آيا آنچه برخي افراد در كشور ما انجام مي‌دهند به نوعي حركت در مسير خواست دشمنان نيست.

ب. تأملي گذرا به محتواي اين فيلم مستند

در اين فيلم به گونه‌اي القا شده است كه گويا محتواي آن بر اساس نظر كارشناسان و محققين متعدد عرصه مهدويت است و از پشتوانه روايي فراوان و احاديث صحيح برخوردار است.

لازم است اشاره شود كه مستندات اصلي اين فيلم كتب و روايات ذيل است:

ـ الزام الناصب: اين كتاب كه توسط يكي از معاصرين نوشته شده است از منابع معتبر روايات مهدويت شمرده نمي‌شود. رواياتي در آن وجود دارد كه در كتب معتبر و علما گذشته نبوده است. البته ما نويسنده آن را محترم دانسته و با حسن ظن مي‌گوييم احتمالاً ايشان در صدد جمع مطالبي در مورد امام مهدي بودند و متناسب با شرايط زمان خود مي خواستند آنچه را در اختيار دارند مكتوب كنند تا اهل فن در مورد آن‌ها تأمل كنند.

ـ عصر ظهور: اين كتاب كه حالت تحليلي دارد توسط يكي از نويسندگان و كارشناسان عرصه مهدويت نگاشته شده است. خود ايشان در بخش‌هاي متعددي از كتاب تصريح به ضعف روايات از حيث سند و متن دارند و در موارد متعددي با كلمه «والله العالم» خواسته‌اند بگويند اين مطلب فقط يك فرضيه است، با توجه به روايات هر چند ضعيف.

ـ خطبة البيان: علما و محققين متعددي كه اين حديث را مورد بررسي قرار داده‌اند آن را از حيث سند ضعيف و بي اعتبار مي‌دانند. فقط محتواي ابتداي روايت را كه در مورد شخصيت امام علي علیه السلام  است با توجه به عقل و ساير روايات معتبر، صحيح مي دانند. هر چند اينان نيز نمي‌گويند اين حرف‌ها مستند به امام علي علیه السلام است.

اكثر مطالب اين فيلم مستند، بر اساس روايات ضعيف و يا بدون پشتوانه روايي است. يعني بخشي از مطالب مستند به روايات ضعيف است و بخشي نيز اصلاً مستند روايي ندارد و هيچ حديثي حتي حديث ضعيف و غير معتبر نيز به آن اشاره نكرده است.

اكنون مناسب است در مورد شخصيت‌هايي كه در روايات از آنان ياد شده به صورت گذرا نكاتي را مطرح كنيم.

1. شعيب بن صالح

با مسامحه مي‌توان گفت كه در كتب شيعه، در شش روايت اين نام آمده و از فردي به نام شعيب ياد شده است. اولاً سند همه روايت‌ها ضعيف است و دو روايت نيز اصلا به امام معصوم نمي‌رسد. ثانياً هيچ ارتباطي بين شعيب با خراساني نيست. در يك روايت فقط آمده كه قبل از اين امر (قيام) چند نفر هستند: سفياني، يماني، مرواني، شعيب بن صالح. در يك روايت خروج او از سمرقند و قبل از خروج سفياني است و در روايتي خروج امام و حضور شعيب در مقدمه لشگر ايشان است و در يك روايت حضور او در عراق قبل از قيام امام مطرح شده و اينكه در عراق به امام ملحق مي‌شود. به علاوه اگر بپذيريم وجود فردي به نام شعيب در روايات ذكر شده از علايم حتمي نيست.

2. يماني

علامت يماني از علايم حتمي بوده و حديث صحيح دارد. حديث صحيح در مورد يماني فقط دو نكته را دارد: 1ـ اصل قيام و خروج او در برابر سفياني 2ـ بر حق و هدايت بودن او. در هيچ روايتي از تعدد يماني سخني مطرح نيست و از روايات چنين مطلبي قابل استفاده نيست. با توجه به روايت ضعيف، خروج او از يمن است. در روايات ما اسمي از نصر براي او نيامده است. در روايتي از اهل سنت نام نصر آمده آن هم به صورت لقب يعني به او نصر مي‌گويند زيرا نصر خدا براي اوست و در همين روايت اشاره شده نام او سعيد است.

3. عبدالله

كه به پادشان عربستان تطبيق داده شده است. اين فقط يك روايت است منقول از امام صادق، كه مبهم است يعني حضرت فرموده است: من يضمن لي موت عبدالله اضمن له القائم. منظور از عبدالله كيست؟

4. روح الله

كه مستند به يك روايت است با مراجعه به روايت روشن مي‌شود كه كلام پيامبردر وصف شيعيان امام علي علی السلام است.

حضرت ابتدا اشاره دارند آنان بر منابري از نور هستند و صورتشان نوراني و لباسشان از نور است. بعد مي‌فرمايند: هم قوم تحابوا بِرَوْح الله علي غير انساب و لا اموال اولئك شيعتك و انت امامهم يا علي. مرحوم مجلسي در ذيل حديث مي‌گويد: رَوْح الله يعني به رحمت خدا و اينكه حبّ آنان نسبت به يكديگر به خاطر خدا است نه به خاطر مال و نَسَب و ساير امو دنيوي. (بحارالانوار، ج65، ص139)

5. خراساني

در تعدادي از روايات اشاره به خراساني شده است. با توجه به روايات اشاره به خروج اين فرد در روايات مورد پذيرش است. اما اولاً از علايم حتمي نيست. ثانياً مدح خاصي از او نشده است. يعني در روايات نيامده كه انساني وارسته، عالم و ... هست كه به خاطر امام زمان و امر ايشان قيام مي‌كند و براي زمينه‌سازي ظهور حركت مي‌كند. بله مي‌تواند مدح كلي نسبت به او را فهيمد زيرا به امام ملحق مي‌شود.

البته بايد توجه داشت رواياتي كه در مورد جزئيات امر خراساني صحبت كرده‌اند ضعيف هستند.

نكته قابل توجه دقت اينكه در روايات (بنا بر پذيرش سند) پرچم يماني داراي بهترين و كامل‌ترين هدايت مطرح شده است و تهيه‌كنندگان اين مستند نيز به آن اشاره دارند. آيا اينان مي‌خواهند فعاليت جناب سيد حسن نصرالله و حركت و حرف‌هاي او را هدايت كننده‌تر از رهبر معظم انقلاب معرفي كنند؟ در حالي كه آقاي سيد حسن نصرالله خود را سرباز اين رهبر مي‌داند و ما به روشني شاهديم كه مقام معظم رهبري بهترين فرد در امر مديريت و هدايت جامعه انساني است. و يا مي‌گويند حسين الحوئي از رهبران جهادي يمن برتر از رهبر است؟ آيا واقعاً تهيه كنندگان اين فيلم به دنبال معرفي شخص خاصي به هر قيمتي نيستند؟

6. سفياني

با تأمل در روايات سفياني مي‌توان پذيرفت كه ائمه از خروج فردي به نام سفياني نام برده‌آند. اما جزئيات حركت او مستند به روايت ضعيف و بي‌اعتبار است و نمي‌توان بر اساس آن ادعايي كرد. و تطبيق آن بر فرد خاص به شكلي كه در فيلم آمد با اين پشتوانه ضعيف واقعاً محل تأمل است.

در آخر باز هم لازم است اشاره شود كه بر ما لازم است توجه به كلام علما و اطاعت از ولي فقيه و حركت در مسير زمينه‌سازي با پالايش دروني خود با تطهير نفس و تلاش براي ايجاد آمادگي عمومي تحت سرپرستي و هدايت ولي فقيه و علماي بزرگوار باشيم. والله العالم

www.mahdi313.com

۲ـ نظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی در این باره :

ايت الله مكارم شيرازى

توزیع گسترده و رایگان مستند «ظهور نزدیک است» مشکوک است

در این سی دی بر طبق میل افراد، مضامین روایات بر برخی از اشخاص منطبق شده است و برای ظهور وقت تعیین کرده‌اند، درحالیکه بر اساس روایات تعیین وقت برای ظهور کذب و تعیین کنندگان آن کاذب هستند

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی) در اولین روز از سال جدید با حضور در جمع نمازگزاران مسجد مقدس جمکران با اشاره به اهمیت این مسجد فرمودند: برخی وجود مسجد جمکران را به خواب دیدن منتسب و مردم را وسوسه می‌کنند و می‌گویند فرمان ساخت این مسجد در خواب بوده و خواب اعتبار ندارد؛ دلیل این شبهه افکنی‌ها این است که این مسجد خاری در چشم دشمنان امام زمان (عج) است و دشمنان از این موضوع ناراحت هستند. ولی با وجود وسوسه زیاد دشمنان، روز به روز اقبال مردم به این مسجد بیشتر می‌شود و باید توجه داشت که عبادت در مسجد جمکران سراسر توحید است.
معظم له با اشاره به پیشینه این مسجد و بیان اهمیت آن و ورود ده ها هزار زایر به این مسجد در سال ابراز داشتند: این مسجد در ابتدا جای بسیار کوچکی بود و افراد اندکی به اینجا رفت و آمد می‌کردند، ولی امروز با زحماتی که صورت گرفته 9 شبستان عظیم احداث شده و 6 شبستان جدید نیز در حال ساخت است.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی در ادامه با اشاره به توزیع گسترده لوح فشرده ای تحت عنوان "ظهور بسیار نزدیک است" آن را مشکوک دانسته و ابراز داشتند: اینکه سی دی مذکور به صورت میلیونی در میان مردم به صورت رایگان توزیع می‌شود این سئوال را در ذهن هر انسانی ایجاد می‌کند که هزینه این سی دی از کجا آمده است و هدف از آن چیست؟
معظم له با بیان اینکه در این سی دی تطبیق‌های نادرست صورت گرفته است اظهار داشتند: در این سی دی بر طبق میل افراد مضامین روایات بر برخی از افراد منطبق شده است و برای ظهور وقت تعیین کرده‌اند، درحالیکه بر اساس روایات تعیین وقت برای ظهور کذب و تعیین کنندگان آن کاذب هستند. یقین داشته باشید دست خارجی در این مسئله هست هرچند ممکن است برخی از جوان‌ها به عشق امام زمان (عج) این کار را انجام دهند و خودشان هم متوجه دست‌های پشت پرده نباشند.
معظم له تأکید کردند: این کارها باعث می‌شود تا مردم امام زمان و ظهور را موهوم تصور کنند؛ زیرا وقتی شما تطبیق انجام دهید اگر این تطبیق درست نباشد به اعتقادات مردم آسیب خواهد زد. باید مراقب این توطئه‌ها بود زیرا این مطالب بی‌پایه و اساس است.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به موج بیداری اسلامی در خاورمیانه اظهار داشتند: استکبار و دشمنان به دنبال سوء استفاده از این موج بیداری، و ایجاد مانع در برابر آن هستند، و وظیفه ما این است که برای همه آنها دعا کنیم.
ایشان خطاب به حاکمان کشورهای عربی اعلام کردند: همه می‌دانند که شما مشروعیت خود را در میان ملت‌هایتان از دست داده‌اید؛ پس بیش از این دست و پا نزنید و مملکت خود را ویران نکنید خودتان بروید تا مورد نفرین تاریخ قرار نگیرید.
معظم له با اشاره به فرا رسیدن نوروز بیان داشتند: نوروز یک مراسم دینی و مذهبی نیست و یک مراسم ملی و عرفی در میان تمام فارسی زبانان دنیاست که البته امتیازاتی هم دارد و نباید با خرافات مخلوط شود. متوجه شدن دلها به سوی خدا در لحظه تحویل سال از امتیازات نوروز است؛ محبت به یکدیگر، نظافت کردن، گرفتن دست بینوایان و کمک به آنها، صله ارحام و رفع کدورتها از جمله مزایای نوروز است که در اسلام نیز برآنها تاکید زیادی صورت گرفته است.persian.makarem.ir

۳ـ نظر آیت الله حاج شیخ رضا استادی دراین باره:

ايت الله استادى

 به گزارش خبرگزاری اهل بیت (ع) ـ ابنا ـ «آیت‌الله رضا استادی»، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در پاسخ به نامه‌ای آورده است:تفسیر روایات آنگونه که گوینده مایل است بدون اینکه صراحتی یا ظهوری و یا حتی احتمال معتنابهی بر آن معنا داشته باشد و نیز تطبیق واژه ها و یا نام‌هایی را بر موضوعات و یا اشخاصی که احتمال صحت آن تطبیق ها از صفر بالاتر نیست و همچنین تمسک به روایات و کتاب های غیر معتبر برای اثبات مطالب دینی اثری جز سست کردن اعتقادات مردم ندارد و متزلزل ساختن عقاید مردم هدف دشمن است که احیانا توسط دوستان نادان انجام می‌شود و یکی از مصادیق روشن مطالب یاد شده مستند مذکور است البته باید عرض کنم «فی الصیف ضیعت اللبن» زودتر از این باید از خواب بیدار می شدیم.

با احترام رضا استادی    ـ 14 فروردین 1390

منبع : خبر گزاری اهلبیت (ع)abna.ir

 

هفته ی وحدت

هفته ی وحدت ومیلاد پیامبر رحمت و فرزند گران قدرش امام جعفر صادق (ع)  بر همه  وحدت دوستان مسلمان گرامی باد

 

گرامی باد هفته ی وحدت، كه درآن میثاق ها تحكیم می شود ، پبمان ها استوارتر می گردد ، خون ها در

 هم می جوشد ، دست ها وبازوها درهم قرار می گیرد ، چهره ها بر یكدیگر لبخند پبروزی و صفا می زند

 ، قشرها همه باهمند ، امت، یكپارچه و منسجم است و شیعه و سنی، به یاد سالروز میلاد رسول

 گرامی اسلام، با هم و در كنار هم، در یك راه و به سوی یك هدف سرود وحدت می خوانند.

قبله ی مشترك، رسول مشترك، كتاب واحد و رهبر واحد، وحدت بخش قشرهای این امت شهید است.

گرامی باد هفته وحدت، سالروز ولادت پبامبر رحمت و مربی انسانها و سفیر گرانقدر الهی به سوی مردم.

 

گرامی باد هفته وحدت كه در بردارنده ولادت ششمین پبشوای شیعه است. گرامی باد هفته ی وحدت،

 كه خنثی كننده ی توطئه های دشمنان، درمسیر تفرقه افكنی است.

گرامی باد هفته وحدت، كه هفته نور و سرور، و ایام شادی و همبستگی است.

گرامی باد هفته وحدت كه ملت ما را منسجم تر می كند،

و امتمان را با رهبر خود پبوندی مجدد می زند،

گرامی باد این هفته كه بازوها را با هم گره زده ، توان ها را درجهت واحد و بر ضد دشمن متجاوز به كار

 می گیرد.

گرامی باد هفته وحدت ، كه پبام" رسالت" و ندای " امامت" رابه گوش متجاوز، به كار می گیرد.

هفته ی وحدت ، چتری مبارك ازایثار و فداكاری بر مردم است.

چشمه ساری از معرفت و شعور، در كام تشنه ی خلق خداست.

سایه ساری آرامش بخش ، دل انگیز و روح پرور برای هموطنان مسلمان ماست.

الهام بخش حركت و انسجام و اخلاص است.

زداینده ی كینه ها ، كدورت ها ، خودخواهی ها ، گروه گرائی ها ، تعصب ها ، ملیت پرستی ها ، فرقه

 بازی ها و تفرقه جوئی هاست.

هفته ی وحدت، ایام میثاق با خون شهیدان است.  

هفته ی درس آموزی از كلاس معلم بشریت ، حضرت ختمی مرتبت(ص) است كه به بركت میلادش چهره

 ی جهان دگرگون شد ، شرك ها به توحید مبدل گشت ، عبادت خدا جای اطاعت از طاغوت ها را گرفت ،

 نفاق ها به یكرنگی گرائید و خصومت ها و دشمنی های چندین ساله، به " اخوت اسلامی" تبدیل شد ،

 مهاجر و انصار، برادر شدند و عرب و عجم، یار هم گشتند و سفید و سیاه برابر گردیدند.

دراین هفته ، رسالتمدار بزرگ، حضرت محمد بن عبدالله (ص) دیده به جهان گشود تا نعمت خدا، بربندگان

 تكمیل شود ، راه از چاه باز شناخته گردد و مردم در سایه نبوتش ، از ضلالت به هدایت ، از ظلمت به نور

 و از تفرقه به وحدت برسند.

اكنون نیز، كه هزار و چهارصد و اندی از آن تاریخ می گذرد ، ملت ما ، در سالگرد این میلاد مقدس،

 پرشكوهترین مراسم ، گرم ترین مجالس و باصفا ترین تجمعات را به پا می دارند تا روح اخوت اسلامی

 درپبكره ی اجتماع ، بیش از پیش زنده شود.

تحولات اخیر در مصر وانتظارات پیش روی

 
تحولات اخیر در مصر وانتظارات پیش روی:
 
چند روزی است که اوضاع کشور عربی- آفریقایی مصر آشفته است و مردم با
 
 
همراهی ارتش خواهان برکناری محمد حسنی سید مبارک رئیس جمهور
 
 
 دیکتاتورشان می باشند.


جمال عبدالناصر، رئیس‌جمهوری فقید مصر در میان مردم این کشور محبوب بود.

 بعد از مرگ ناگهانی او در اثر حمله قلبی در سال 1970 مصری‌ها غرق در ماتم شدند و حدود 5میلیون نفر در تشییع جنازه او شرکت کردند. پس از وی و با به پایان حکومت انور سادات

در سال 1981، معاون وی یعنی حسنی مبارک تا کنون بر اریکه قدرت تکیه زد.


طی این سی سال حسنی مبارک که اینک 82 سال سن دارد، بیشتر وقت خود را خارج از قاهره در اقامتگاهش در شرم‌الشیخ واقع در صحرای سینا گذراند و حکومت وی یک حکومت مستبد و بدون توجه به حقوق مردم بوده که همین امر سبب شده تا اکنون مردم مصر همه دست به دست هم دهند تا وی را راضی به استعفا نمایند.

آشنائیی مختصر باکشور مصر:
مصر یک کشور دو بعدی است، هم آفریقایی و هم عربی که از قدیم ادعای رهبری کشورهای عربی را داشته است. این کشور حدود 84 میلیون نفوس دارد که بیش از 40 فیصد مردم آن زیر خط فقر زندگی می کنند. مصر علاوه بر اینکه با اسرائیل و نوار غزه هم سرحد می باشد، جز دو کشور مسلمانی است که اسرائیل را به رسمیت می شناسد و از متحدان اصلی آمریکا در منطقه بوده به گونه ای که در زمینه دریافت کمکهای نظامی از آمریکا بعد از اسرائیل در مقام دوم جهان قرار دارد.

مِصر کشوری ا‌ست با مساحت ٩٨٠/٨٦٩ کیلومتر مربع و جمعیتی حدود ۷۵ میلیون نفر، واقع در شمال شرقی آفریقا. شبه جزیره سینا که در قاره آسیا قرار دارد نیز بخشی از قلمرو این کشور است. این کشور از شرق با لیبی، ازجنوب با سودان و از طریق صحرای سینا با فلسطین همسايه است. پايتخت اين كشور "قاهره" و زبان رسمي آن، عربی است.
این کشور نزد عبرانیان به "مصرائیم" موسوم بوده و یونانیان هم از عهد هومر آن را "اجیپ توس" می نامیده‏اند. مردم قدیم آن دیار به موجب کتاب عهد عتیق از اولاد مصرایم بن حام بن نوح می باشند. نژاد مصریان، عربی نیست؛ بلکه قبطی بود و واژه EGYPT که در زبانهای اروپایی برای مصر به کار می‏رود ، با کلمه قبطی در ارتباط است.
مصر یکی از پرجمعیت‌ ترین کشورهای آفریقایی و خاورمیانه است و اکثریت قریب به اتفاق مردم آن مسلمان‏اند و در کنار رود نیل زندگی می‏کنند. حدود نیمی از جمعیت مصر، شهرنشین هستند که بیشتر آنان در دو شهر بزرگ قاهره و اسکندریه و حومه آن‌ها زندگی می کنند.
مصر تا مدت‌ها تحت الحمایه انگلستان بود ولی پس از جنگ جهانی اول مستقل گرديد. این کشور از نظر سیاسی و فرهنگی یکی از مهم‏ترین کشورها در جهان عرب و خاورمیانه است و بسیاری از اتباع مصر به ریاست سازمان‌های بین‏المللی ملی و منطقه‏ای رسیده‏اند.

علل شورش های اخیر در مصر:

 
آگاهان مسائل سیاسی معتقدند علتهای عمده ای که باعث این تظاهرات بی سابقه در مصر شده است، فساد گسترده در خاندان حکومتی، بیکاری جوانان متخصص و تحصیل کرده ، فقر مردمی و ... می باشد. متاسفانه کمکهای بین المللی و حتی درآمدهای دولتی مصر، به جای اینکه صرف نوسازی زیر ساختهای اجتماعی و اقتصادی شود، طی شصت سال گذشته صرف حفظ حکومت شده است و مابقی این درآمدها توسط نزدیکان رئیس جمهور حیف و میل گردیده است.

تشيع در مصر:

اهل بيت رسول الله ـ عليهم السلام ـ  تاريخ جهاد در اسلام را ساخته‌اند. يكي از اين قهرمانان جاويد تاريخ، سيدالشهدا، حضرت اباعبدالله الحسين(ع) است. وي براي حاكميت كلمه لااله الاالله، مجاهدت كرد. حسين فرزند مصطفي و خديجه، پسرعلي و فاطمه و برادر حسن مجتبي ـ عليه السلام ـ است و اسلام از جهاد او زنده است».

اين جملات را چندسال قبل، «شيخ محمد فرحات» امام مسجد الازهر در سالروز تولد حضرت امام حسين(ع) و در خطبه اول نمازجمعه بيان داشت. مردم مصر ميلاد اباعبدالله را در 28 ربيع الثاني جشن مي‌گيرند. امام جمعه الازهر، خطبه اول نماز را به معرفي خصائل الهي اهل بيت عليهم السلام و حضرت امام حسين(ع) و خاندان مكرم وي اختصاص داد. وي با استناد به روايات نبوي گفت: «دوستي با فاطمه(ع) دوستي با پيامبر(ص) و دشمني با فاطمه، دشمني با پيامبر است». امام جمعه الازهر با اشاره به روز محشر گفت: در اين روز ندا درمي رسد كه «اي اهل محشر ديده‌ها را ببنديد، چون فاطمه مي‌خواهد عبور كند. پس فاطمه به همراه70 هزارتن از فرزندان خود عبور مي‌كند».

محبت اهل بيت ـ عليهم السلام ـ از قرن‌ها پيش، حتي قبل از دوران فاطميان، با قلب و جان مردم مسلمان مصر عجين شده است. سابقه اين امر به دوره صدر اسلام و دوران فتح مصر به دست سپاه اسلام بازمي‌گردد. در اين سپاه، جمعي از دوستداران حضرت علي (ع) نظير «ابوذرغفاري»، «مقداد بن اسودكندي» و «ابوايوب انصاري» حضور داشتند. اين عده آشكارا به ولاي علي مرتضي(ع) اهتمام داشتند و به دعوت مردم به سوي علي(ع) معروف بودند و هيچ گاه و در هيچ جايي از فراخواندن مردم به ولا و محبت آن حضرت بازنمي‌ايستادند.۱

 

محبت اهل بيت ـ عليهم السلام ـ از قرن‌ها پيش، حتي قبل از دوران فاطميان، با قلب و جان مردم مسلمان مصر عجين شده است. سابقه اين امر به دوره صدر اسلام و دوران فتح مصر به دست سپاه اسلام بازمي‌گردد. در اين سپاه، جمعي از دوستداران حضرت علي (ع) نظير «ابوذرغفاري»، «مقداد بن اسودكندي» و «ابوايوب انصاري» حضور داشتند. اين عده آشكارا به ولاي علي مرتضي(ع) اهتمام داشتند و به دعوت مردم به سوي علي(ع) معروف بودند و هيچ گاه و در هيچ جايي از فراخواندن مردم به ولا و محبت آن حضرت بازنمي‌ايستادند.۱

مؤلف كتاب تاريخ شيعه مي‌نويسد: «گزاف نيست اگر بگوييم تشيع در همان روزي كه اسلام وارد مصرشد به مصر راه يافت».۲ برخي انتصاب «محمدبن ابي بكر» ازسوي حضرت علي (ع) به امارت مصر را از دلايل علاقه مردم به آن حضرت و آل او دانسته‌اند اما شواهد تاريخي نشان مي دهد كه حتي قبل از خلافت علي(ع) نيز قلوب مسلمانان مصر مملو از عشق به ايشان بوده است.

يكي از دلايل رواج تشيع علي(ع) در مصر ـ پيش از آن كه آن حضرت به مقام خلافت برسد ـ «مطلب مقريزي» است. وي مي‌گويد:«قيس بن سعد انصاري به سوي مصر گسيل شد و در ربيع الاول سال 37 بر مصر درآمد مردم مصر در آن روزها از لشگر و سپاه علي(ع) بودند».۳ «ابن اثير» نيز درباره حوادث سال 36ـ پس از گزارش خطبه و سخنراني نماينده حضرت علي(ع) كه مردم را براي بيعت با آن حضرت دعوت مي‌كرد، مي‌نويسد: «مردم برخاستند و به آن حضرت بيعت خود را اعلام كردند و مصر سامان يافت و علي(ع) كارگزاران خود را برمصر گماشت».۴ همانگونه كه گفته شد، گماردن محمدبن ابي بكر و قيس جهت اداره مصر و عشق ايشان به پاسداري از حريم اهل بيت عليهم السلام باعث آشنايي بيشتر مردم با فضايل آن بزرگان و افزايش نفوذ معنوي تشيع در آن سرزمين شد. پس از به قدرت رسيدن «عمرو بن عاص» ـ كه مردي خبيث و مخالف خاندان پيامبر بود ـ فعاليت گسترده اي در مصر براي دورساختن مردم از اهل بيت عليهم السلام صورت پذيرفت. بسياري كشته و زنداني شدند و شماري تبعيد گرديدند. اما با آن همه خصومت، دوستان حضرت علي(ع) فراوان بودند.

مقريزي مي گويد: «وقتي علي عليه‌السلام به شهادت رسيد و معاويه در حكومت خود استقرار و استقلال يافت سربازان و اشراف مصر عثماني بودند، اما بسياري از مردم آن از دوستان علي(ع) به شمار مي رفتند.»۵

دوران حكومت امويان براي شيعيان و دوستداران اهل بيت عليهم السلام بسيار تلخ و ملال‌آور بود. در اين دوران، سب و دشنام علي(ع) رواج يافت و دوستان وي در انزوا قرارگرفتند. اينان اگرچه به صورت علني قادر به حمايت از خاندان پيامبر نبودند، اما در دل ولاي آن عزيزان را زنده نگه مي‌داشتند و نسبت به ادامه راه آنان وفادار بودند. در دوران بني‌عباس نيز اينچنين بود، اگرچه اين سلسله در اوايل حكومت خود با شعار خونخواهي امام حسين عليه السلام به ميدان آمد، اما پس از مدتي انواع ظلم‌ها و ستم‌ها را نسبت به علويان روا داشت و اين آغازي برنهضت علويان عليه حكومت بني‌عباس بود.

نخستين علوي كه به مصر وارد شد و مردم با او بيعت كردند «علي بن محمدبن عبدالله» از نوادگان حضرت امام حسن مجتبي(ع) بود۶ وي تلاش‌هايي براي احياي تشيع در مصر انجام داد، اما در مقابله با جور و ستم حكام بني‌عباس ناكام ماند. ديگر قيام‌هاي علويان در مصر نيز اگرچه باعث تقويت موضع شيعيان و خروج ايشان از انزوا شد، اما آن شوكت و جلال دوران خلافت حضرت علي بن ابي طالب(ع) را احيا نكرد. ظهور فاطميون در مصر آغازي مجدد برافزايش محبت اهل بيت(ع) در اين سرزمين بود. فاطميان از فرقه اسماعيليان خاص بودند كه خود را از نسل حضرت زهرا(ع) مي دانستند و به همين دليل، سلسله خود را فاطمي ناميدند. پس از وفات امام جعفرصادق(ع)، پيروان آن حضرت به شش فرقه تقسيم شدند كه يكي از اين فرقه‌ها، اسماعيليان خاص بودند. آنها اعتقاد داشتند كه پس از امام صادق(ع)، فرزند بزرگ ايشان يعني اسماعيل به امامت رسيده و مرگ اسماعيل را در زمان حيات پدر كه به سال 145 هجري روي داده است، انكار مي‌كردند. اينان در مورد اسماعيل مي‌گفتند: « او نمرده و نخواهدمرد و او مهدي قائم است كه براي نجات امت خود بازخواهدگشت».۷

نخستين خليفه فاطمي «عبيدالله المهدي» نام داشت كه خود را از نسل «محمدبن اسماعيل بن جعفرالصادق(ع)» و از ذريه حضرت فاطمه(ع) معرفي كرد. وي در سال 301 با تصرف «اسكندريه» نيت خود را براي فتح مصر آشكار كرد و سلسله فاطميان را در سال 308 در تونس تشكيل داد كه دامنه آن پس ازمدتي به مصر كشانده شد.

فاطميان خود را شيعه و محب اهل بيت(ع) مي‌دانستند و ـ عليرغم انحرافشان از مذهب صحيح ـ علاقه‌مند بودند از نام امام به جاي خليفه استفاده كنند تا قرابت خود را به شيعيان بيشتر نشان بدهند.

«عبدالمجيد الجندي» عضو شوراي عالي امور اسلامي مصر و مؤلف كتاب «الامام جعفرالصادق(ع)» درباره حكومت فاطميان و ارتباط آن با حضرت امام صادق (ع) مي نويسد: «امام صادق عليه السلام در تاريخ اسلام، يگانه امامي است كه عالم و دانشمند بود و تاريخ جهان برپايه انديشه‌هاي ديني، فقهي، اجتماعي و اقتصادي ايشان استوار بود و براين اساس، دولتها و كشورهاي با عظمتي بنيان يافتند. مصر به ياد دارد كه پس از دوره فراعنه، باشكوه‌ترين حكومت تاريخ در همين سرزمين استقرار يافت كه قلمرو آن از سواحل اقيانوس اطلس تا خليج سوئز امتداد داشت اين حكومت يعني فاطميان چنانچه به وسيله ارتشهاي ترك مهار نمي‌شد، قلمرو آن تا قله هاي هيماليا و قلب قاره آسيا امتداد مي‌يافت.»۸

مرحوم «دهخدا» در مورد اولين خليفه فاطميان مي‌گويد: «عبيداله بن محمدالفاطمي العلوي از فرزندان امام جعفرصادق(ع)، امام و مؤسس دولت علويين در مغرب و جد فاطميان در مصر است. در نسب وي اختلاف است. وي در سليمه سوريه سكونت داشت، سپس بسياري از اصحاب خود را در مغرب پراكنده كرد تا ظهور امام زمان (مهدي) را بشارت دهند و مردم را بدو خوانند».۹

«اميرالمعزالدين لله» اولين خليفه فاطمي بود كه موفق شد مصر را به تصرف درآورد. فرمانده سپاه وي به نام «جوهر» به اين مهم نايل شد، در حالي كه قبل از وي لشگر فاطميان نتوانسته بود بر تمام مصر مسلط شود. فتح مصر در سال 358 هـ.ق روي داد. المعزالدين لله، قاهره را بنياد كرد و از اين پس، قاهره پايتخت مصر شد. وي اهتمام خاصي بر نشر تشيع در مصر نشان داد. در دوران حكومت وي، اذان به سبك شيعيان در مأذنه‌ها طنين انداز شد، در مسائل ارث، طلاق، نماز جمعه و معاملات، فقه تشيع حاكم و مدح اهل بيت عليهم السلام گسترده شد. يكي از مهمترين كارهاي اين دوره، تأسيس «جامع الازهر» بود. هدف از اين عمل، تدريس فقه شيعه بود. نام اين دانشگاه نيز از نام حضرت فاطمه زهرا(ع) اقتباس شده است.

«المعزالدين لله اين مدرسه بزرگ را تأسيس و جوهر و موقوفات عظيمي براي آن وضع كرد و خود او و خلفاي فاطمي موقوفات آن را توسعه دادند. همه اين كوشش‌ها با اين هدف مبذول شد كه فقه آل محمدصلي الله عليه وآله و مذهب تشيع در آن تدريس شود».10

بنا به تصريح «جلال الدين سيوطي»، المعز پس از تسخير قاهره و كمك به قحطي زدگان اين شهر، به ذكر مناقب رسول الله (ص) و اهل بيت عليهم السلام دستور داد. او به خطبا امر كرد كه به ذكر مناقب رسول اكرم(ص)، علي(ع)، فاطمه(ع)، حسن (ع) و حسين(ع) بپردازند.

«الحاكم بامرلله» خليفه ديگر فاطميان بيش از اسلاف خود به ترويج تشيع پرداخت. در زمان وي، دانشكده اي به نام «دارالحكمه» براي تدريس فقه و لغت تأسيس شد و بزودي مبدل به بزرگ‌ترين كتابخانه عصر خود گرديد.

فاطميان علي رغم ترويج مذهب شيعه، به ديگر مذاهب نيز به ديده احترام مي‌نگريستند و دانشگاه الازهر مركز بحث و گفت وگو بين علماي اسلام از مذاهب گوناگون و حتي دانشمندان مسيحي با متفكران اسلامي بود.

مرحوم «سيف آزاد» در كتاب «تاريخ خلفاي فاطمي» شرح مبسوطي از مراكز علم و دانش فاطميان بيان مي‌كند و از جمله مي‌نويسد: « جامع الازهر نه فقط مركز دعوت فاطميان بود، بلكه علماي شافعي و حنفي و غيره هم در آن اجتماع مي كردند... فاطميان در علم و حكمت تعصب به خرج نمي‌دادند و در مقابل علماي شيعه و سني با گشاده‌رويي رفتار مي‌كردند.»۱۱

«الحاكم بامرالله فاطمي در زمان خود دو تن عالم مالكي را براي تعليم فقه دعوت كرد».12

در دوره فاطميان، برپايي مراسم جشن و عزاداري در ايام تولد يا شهادت اهل بيت عليها السلام رواج پيدا كرد. زيارت و بوسيدن مقابر متبركه، توسل به ائمه عليها السلام و بويژه گراميداشت روز عاشورا گسترش يافت. وجود سه حرم متبرك در قاهره، يعني «مقام رأس الحسين عليه السلام»، « مرقد منسوب به حضرت زينب عليها السلام» و «مرقد سيده نفيسه»، عوامل اصلي افزايش محبت آل محمدصلي الله عليه وآله در جامعه مصر است. اين حرمها امروز نيز زيارتگاه عاشقان اهل بيت عليها السلام هستند.

مشهد رأس الحسين عليه السلام، يكي از زيارتگاه‌هاي اصلي مسلمانان مصر است. آنها معتقدند سر مبارك حضرت امام حسين عليه السلام در اين محل دفن شده است. مردم مصر در دوران فاطميون، اين مكان را ارج و قرب فراوان مي داشتند و بويژه در روز عاشورا با برپايي عزاداري و نوحه‌خواني در كنار اين مرقد و قرباني كردن شتر و گاو و گوسفند ارادت خود را نسبت به آن حضرت ابراز مي كردند. اگر چه پس از دوران فاطميان، اين مراسم منسوخ شد، اما هنوز هم در روز عاشورا خطبا و ائمه جمعه بخصوص در مسجد الازهر پيرامون قيام خونين كربلا سخن مي گويند و ياد شهداي عاشورا را گرامي مي‌دارند.

همچنين در ايام ميلاد حضرت امام حسين(ع) سه شب در مصر جشن گرفته مي شود و فرقه‌هاي مختلف مذهبي از جمله بُهره‌ها، صوفيه و دراويش با برپايي آيين‌هاي جشن و سرور به شعر‌خواني و مديحه‌سرايي در وصف آن حضرت مي‌پردازند.

يكي از توفيقات نگارنده اين بود كه در شب تولد حضرت امام حسين(ع) طبق سنت معمول مصر ( 28 ربيع الثاني) در قاهره بودم و شكوه و عظمت گراميداشت اين روز را توسط عاشقان آن حضرت از نزديك مشاهده كردم. در شب ميلاد، ازدحام جمعيت چنان زياد بود كه امكان ورود حتي به صحن مسجدي كه حرم در آن واقع است، ميسر نشد. فرقه هاي مختلف شيعه در كنار برادران اهل تسنن تا پاسي از شب، با مولوديه‌خواني و جشن نسبت به اهل بيت عليهم‌السلام ابراز محبت كردند. گروه زيادي از شيعيان بُهره(بُحره) كه مركز آنان در هند است و در مصر فراوان هستند، به همراه قطب بزرگ و رهبر ديني خود در اين مراسم شركت كرده بودند. بسياري از آنان رنج سفر از هند را براي زيارت رأس الحسين(ع) به جان خريده بودند. جمع كثيري از اين افراد را زنان تشكيل مي‌دادند و حرم مدتي براي ايشان قرق بود تا بدون دغدغه زيارت كنند.

برخي مورخان معتقدند سر مبارك امام حسين(ع)، نخست در قدس شريف دفن بوده و بعداً به قاهره آورده شده است.

در اين مورد، «مقريزي» مي‌نويسد: «افضل بن امير الجيوش» وقتي بر قدس دست يافت و وارد «عسقلان» شد، در آن جا خرابه‌اي بود كه سر حسين بن علي(ع) در آن مدفون بود. افضل اين سر را از خاك بيرون آورد و آن را معطر ساخت و در ميان سبد و زنبيلي مخصوص در بهترين خانه‌اي كه در عسقلان وجود داشت، نهاد، و آن خرابه را بازسازي و آباد كرد. وقتي كارش در عمران و آبادي اين ويرانه به پايان رسيد، رأس شريف را افضل برسينه خود حمل مي‌كرد و پياده آن را با خود برد تا به همين محلي كه در قاهره به مشهد رأس الحسين عليه السلام معروف است، رسانيد. حمل اين سر از عسقلان به قاهره در روز يكشنبه هشتم جمادي‌الاخري سال 548 هـ.ق انجام گرفت. گويند اين رأس شريف وقتي كه از محل خود در عسقلان بيرون آورده شد، ديدند از آن خون مي‌ريزد و خون آن بند نمي‌آيد و بوي خوشي به مانند بوي مشك از آن متصاعد است.13

ابن بطوطه نيز مي نويسد: يكي از مزارهاي شريف، مشهد مقدس عظيم الشأن رأس الحسين بن علي عليه السلام است كه بر آن، رباطي بسيار بزرگ و ساختماني شگفت آور بنا كردند و حلقه هاي در و روكشهاي آن از نقره است. و در واقع، حق اجلال و تنظيم اين مشهد مقدس با چنين بناي فاخري ادا شده است.

وي همچنين مي نويسد: در قدس، مشهد معروفي است، زيرا حسين بن علي(ع) قبل از آن كه به قاهره منتقل شود، در آنجا قرار داشت. امروز نيز اين مشهد داراي بناي عظيمي است كه از مشاهد اهل البيت عليهم السلام به جز مشاهد معصومين عليهم السلام كم و كسر ندارد.14

بر روي ديوارهاي مسجد رأس الحسين(ع) آيات و احاديث فراواني در مدح اهل بيت عليهم السلام نوشته شده است؛ از جمله «احب اهل بيتي اليَّ الحسن والحسين» و «قل لااسئلكم عليه اجراً الا المودّة في القربی»15 و اين نشان دهنده عمق علاقه مردم اين كشور به خاندان عصمت و طهارت است.

«از جملات فراواني كه در مدح اهل بيت بر ديوارهاي مسجد نوشته شده، يكي اين است كه:"مقام رأس الحسين كعبه مصر است"».16

مزار متبرك حضرت زينب (ع) نيز يكي ديگر از اماكن زيارتي قاهره است. برخي از مورخان معتقدند آن حضرت پس از اقامت در مصر در همين سرزمين وفات كرده و در قاهره دفن شده است. برخي ديگر نيز معتقد به فوت و دفن آن حضرت در شام هستند و عده اي نيز مزار ايشان را مدينه مي‌دانند.

«از مهمترين كتابهايي كه به سفر حضرت زينب (ع) به مصر اشاره كرده است، اخبار الزينبات نوشته يحيي بن الحسن الحسيني العبيدلي الاعرجي است و آيت الله العظمي نجفي مرعشي رحمة الله نيز در مقدمه خود براين كتاب، آن را متني قابل اطمينان دانسته اند. اين كتاب پيرامون سفر حضرت زينب (ع) به مصر و در گذشت ايشان در آن در نيمه رجب 62 يا 63 هجري سخن گفت است. آيت الله قاضي طباطبايي رحمة الله نيز در كتاب اول اربعين حضرت سيدالشهدا (ع) ضمن تأييد روايت اخبار الزينبات به 12 منبع ديگر كه سفر حضرت زينب (ع) به مصر و درگذشت آن حضرت را در قاهره تأييد مي‌كند اشاره كرده است. از طرف ديگر، محققان ديگري در مستند بودن اخبار الزينبات شك و روايت سفر آن حضرت را به مصر رد كرده اند و معتقدند آن حضرت به شام سفر كرده اند.»

راجع به سفر حضرت زينب (ع) به قاهره مشهور است كه آن حضرت مدتي به عنوان مشاور ويژه حاكم مصر در عصر خود منصوب شد و لقب صاحبة الشوری داشت و در مدت اقامت خود در مصر با تشكيل جلسه‌هايي، معارف اسلامي و قرآن كريم به زنان تدريس مي‌كرد.

مردم مصر بوسيدن ضريح، تضرع و توسل به حضرت زينب (ع) براي برآورده شدن حاجات را روا مي دانند و همانند شيعيان درسوگ اهل بيت عليهم السلام و منسوبين به آنها عزاداري مي‌كنند.

طواف عروس در حرم حضرت زينب (ع) نيز سنتي مرسوم است و نگارنده در چند مورد شاهد اين مراسم بوده است. محل طواف زنها و مردها در حرم مطهر از يكديگر جداست و بوي عطر، فضاي روحاني حرم را معطر مي‌كند. مردم مصر كه شافعي مذهب هستند، برخي همانند برادران شيعه خود باز دست باز نماز مي‌خوانند و بعد از نماز با فشردن دست به يكديگر «تقبل الله» مي گويند.

بسياري معتقدند حرم حضرت زينب(ع) داراي كرامات درخشان و غيرقابل انكاري بوده و شايد به همين دليل است كه در طول روز نمي‌توان اطراف ضريح را خالي از زائر ديد.

مرقد «سيده نفيسه» نيز از مزارات متبرك قاهره است. سيده نفيسه دختر حسن بن زيد بن حسن بن علي بن ابي طالب (ع) است. مردم مصر احترام خاصي براي اين بانوي عالمه و عابده قائل هستند و در اين محل اجتماع مي‌كنند و دسته جمعي به ذكر و زيارت مي‌پردازند. برروي يكي از ديوارهاي اين حرم، قسمتي از دعاي افتتاح « اللهم انا نرغب اليك في دولة كريمة…» بر تابلوي زيبايي نصب شده و جالب اين كه در زير آن نوشته شده است: «تقديم به مهدي (ع)». در داخل حرم نيز تابلوهايي ديده مي‌شود كه برروي آنها آياتي در مدح اهل بيت عليهم السلام نوشته شده بود. پدر سيده نفيسه از طرف منصور خليفه عباسي پنج سال حاكم مدينه بود. سپس زنداني شد و تمام دارايي‌اش توقيف گشت، سيده نفيسه با شوهرش اسحاق (پسر امام صادق عليه السلام) ـ به مصر رفت و در رمضان 208 هـ . ق درگذشت. او صاحب كرامات بسيار بود، مستجاب الدعوه و زن شكوهمندي بود كه سخن و سيماي او نردبان آسمان بود و خانه اش ملجأ و پناهگاه تهيدستان و بي‌پناهان.

وقتي سيده نفيسه درگذشت، شوهرش اسحاق مي‌خواست جسد او را به مدينه ببرد. مردم اشك‌ريزان بر درخانه‌اش جمع شدند و از او خواستند كه مشهد نفيسه در مصر باشد، نفيسه را در خانه محل سكونتش به خاك سپردند. او در ماه رمضان در گذشته بود و مردم روزه‌دار بر او مي گريستند.17

در مورد جامعه و مردم مصر بايد گفت اين مردم بسيار مذهبي هستند و دين اسلام را به عنوان تنها هويت تاريخي و فرهنگي خود مي‌شناسند و از ابراز علايق اسلامي خود پرهيز نمي‌كنند. قاهره شهره هزار مأذنه، شهر مساجد بزرگ و تاريخي و شهر نماز جمعه و جماعت است. اكثر زنان قاهره با حجاب هستند. معمولاً صداي قرآن مجيد در خيابان‌ها و مغازه‌ها طنين‌انداز است. در مصر تعصب مذهبي و عناد با تشيع به اندازه‌اي كه در بين وهابيون ديده مي‌شود وجود ندارد. روش اكثر نويسندگان مصري در طول تاريخ نسبت به وقايع صدر اسلام به ويژه مسأله جانشيني پيامبر (ص) منصفانه بوده است.

كتاب «الامام علي بن ابي‌طالب» كه در چند جلد توسط «عبدالفتاح عبدالمقصود» نويسنده مصري نوشته شده گواه اين مدعا است. بسياري از نويسندگان مصري در مورد علم وفقاهت امام ششم شيعيان (ع) قلم زده اند.

«عبدالحليم الجندي» نويسنده كتاب «الامام جعفر الاصادق (ع) » در توصيف ايشان مي‌نويسد: فقه شيعي يكي از دو رودخانه اي است كه تمدن اسلامي را بارور كرد و قانونگذار مصري براي اجراي قانون خانواده از اين منبع استفاده نمود. امام جعفر صادق (ع) درواقع، قله شكوهمند فقه اهل بيت پيامبر عليهم‌السلام به شمار مي‌رود. او در فقه امام بود، در زندگي خود براي مسلمانان امام بود و مسلمانان امروز گنجينه‌هاي گرانبهاي خود را به صورت ناب و بدون هيچ شائبه‌اي از ايشان مي دانند… با توجه به موقعيت آن حضرت در ميان اهل بيت عليهم السلام حقيقت اين است كه ايشان بدون استثناء بر كليه فقها ارجحيت دارند.» 18

«خالد محمد خالد» در كتاب خود «ابناء الرسول في كربلا» نوشته است: زماني كه آيه مباركه: «انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا» نازل شد حضرت رسول، علي و فاطمه و حسن و حسين را زيركسا جمع كرد و فرمود: اينان اهل بيت من هستند.

دنيا و هر آنچه از پستي ها و پليدي ها دارد، همان رجسي بود كه خداوند آن را از خاندان پيامبر اكرم عليهم السلام دور كرد.

غيراز قاهره، آثار محبت اهل بيت عليها السلام در بسياري ديگر از مناطق مصر نيز وجود دارد. در منطقه «صعيد» به ويژه استانهاي «قنا» و «اسوان» گروهي از منسوبان به حضرت امام جعفر صادق (ع) به نام «جعافره» زندگي مي‌كنند. تعداد جعافره در مصر به دوميليون نفر مي‌رسد. آنها تفكراتي نزديك به شيعه دارند و با اهل سنت همزيستي برادرانه دارند.

«بُهره‌ها» (يا بُحره‌ها) گروه ديگري از شيعيان اسماعيليه آفريقا هستند كه در بسياري از مناطق مصر زندگي مي كنند.

«ژان كلودپن راد» از محققان فرانسوي در مورد اين فرقه مي‌نويسد: "در آسياي شرقي، شيعه سه گروه دارد كه همه گجراتي اند و زبانشان گجراتي است اولين آنها گروهي اسماعيلي به نام بهره هستند. اينان (بهره‌ها) ثروت زيادي كسب كردند و غالباً تحصيلكرده و اكثراً مهندس بودند و توانستند مراكز نيايشي به وجود آورند و در امور مذهبي بخصوص در قاهره سرمايه‌گذاري نمودند. به اعتقاد اينان مقبره حضرت زينب عليها السلام در دمشق نيست، بلكه در قاهره است. مسجدي هم به نام مسجد حسين عليه السلام دارند و آن را بازسازي كردند و معتقدند سرامام حسين (ع) در دمشق دفن نيست، بلكه به قاهره آورده شده است. اينان مسجد الحكيم را بازسازي كردند".19

در كتاب جغرافياي تاريخي و انساني شيعه در جهان اسلام، از مناطق ديگري در مصر كه پايگاه محبان اهل بيت بوده، ياد شده است: «اهالي قريه‌اي در مصر به نام ارمنت از شيعيان بوده‌اند كه خبر آن در كتاب الطالع السعيد آمده و بعدها تشيع در آن كاستي گرفته است».

«ابن‌حوقل» نيز نوشته است: « از اولاد قبطيان، غيلان ابومروان، رئيس غيلانيه فرقه اي از شيعه هستند.»

«ابن اثير» در سال 584 هجري از قيام تعداد 12 نفر شيعه در قاهره نام مي‌برد كه ياعلي ياعلي مي گفتند20. در همين كتاب، خبر از تشيع در شهري به نام "اسفون" داده شده كه در آن نيز تشيع به تدريج كاهش يافته است. «مقدسي» نيز در قرن چهاردهم آورده بود كه مردم بالاي قصبه "فسطاط" و "صندقا" شيعي‌اند. وجود اين علايق در ميان مسلمانان مصر و همچنين نقش بهره‌ها، صوفيه، جعافره و ديگر گروه‌هاي دوستدار اهل‌بيت عليهم‌السلام از سويي و تفكر روشن برخي از علماي مصر نظير « شيخ محمود شلتوت» و «علامه محمد غزالي» زمينه مناسبي براي فعاليت در جهت تقريب بين مذاهب اسلامي در مصر فراهم آورده است.

در زمان زعامت مرجع فقيد شيعيان جهان «حضرت آيت الله العظمي بروجردي ره» افزايش ارتباطات علماي شيعه و سني، زمينه تأسيس دارالتقريب مصر را فراهم كرد. آيت الله فقيد براي بهره برداري مثبت از اين ارتباطات، «علامه شيخ محمدتقي قمي» را كه مردي دانشمند و علاقمند به اتحاد مسلمين بود، به مصر فرستاد. ايشان پيام آيت‌الله بروجردي را به «شيخ مجيد سليم» كه مقام شيخ الازهر را در آن زمان داشت، ابلاغ كرد. پيام متقابل شيخ سليم به آيت‌الله، باب مكاتبه و مراوده بين دو مركز مهم شيعه و سني را گشود. سفر يكي از علماي مصر به نام «شيخ حسن باقوري» به ايران، انتشار كتاب المختصرالنافع علامه حلي و تفسير مجمع البيان شيخ طوسي در مصر و برپايي مجلس عزاداري حضرت امام حسين(ع) از سوي دانشگاه الازهر از دستاوردهاي ارتباطات علماي شيعه و سني بود. ديري نگذشت كه موضوع تدريس فقه مذاهب اسلامي در دانشگاه الازهر به عنوان مصوبه اي در ماده سوم اساسنامه دارالتقريب گنجانده شد.

فتواي «شيخ محمود شلتوت» رييس دانشگاه الازهر مبني بر جايز بودن پيروي از فقه شيعه، حادثه مهم ديگري بود كه قرابت و نزديكي تفكرات علماي شيعي و سني را نشان مي داد. وي به عنوان بزرگترين مرجع رسمي اهل سنت با كمال صراحت فتوا داد كه پيروان مذهب شيعه اثني عشري با ديگر مذاهب اسلامي از نظر برخورداري از امتيازهاي مسلمان‌بودن برابر هستند و به اهل سنت و جماعت اجازه داده مي‌شود در صورت تمايل از فتاوي علماي شيعه جعفري پيروي كنند.

عشق و علاقه مردم مصر به اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام كه ريشه در صدر اسلام دارد، هنوز جوشان است. ياد دوران خلافت دادگسترانه حضرت علي (ع) در مصر و قبور متبرك حضرت زينب (ع)، رأس الحسين (ع)، سيده نفيسه و مالك اشتر نخعي در اين كشور هنوز زنده است، زنده مي ماند و شعله اين محبت را فروزانتر خواهد كرد.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، بدانديشان و تفرقه گرايان ـ چه از وهابيون و چه از روشنفكران غربگرا ـ تلاش فراواني براي خاموش كردن عشق اهل بيت عليهم السلام در قلوب مسلمانان مصر به عمل آوردند. كتب بسياري نوشته و سخنان فراواني گفته شد، اما وجدان شيعي مردم مصر همچنان بيدار است.

اهل بيت عليهم السلام در طول تاريخ با جهاد و شهادت و ايثار، اعتلاي كلمه الله و مجد و عظمت و مسلمانان را ضمانت كردند و در اين عصر نيز محبت ايشان باعث اتحاد مسلمانان و غلبه بر شرك و كفر جهاني خواهد شد. ان‌شاءالله.

پي‌نوشت‌ها:

۱ـ تاريخ شيعه، علامه محمدحسين مظفر، ترجمه دكتر سيدمحمدباقر حجتي، ص .285

۲ـ همان منبع، ص ۲۵۷.

۳ـ همان منبع، ص ،۲۵۸ به نقل از الخطط، ۱۴۹/4.

۴ـ همان منبع ص ،۲۵۸ به نقل از الكامل ۱۶۰/3.

۵ـ همان منبع، ص ،۲۵۹ به نقل از الخطط ۱۵۱/4.

۶ـ علي بن محمدبن عبدالله بن حسن بن حسن بن علي بن ابي طالب عليه السلام.

۷ـ نهضت قرمطيان، دكتر حسينعلي ممتحن، ص ۹.

۸ـ الامام الصادق، عبدالحليم جندي، نسخه عربي، ص ۴.

۹ـ نهضت قرمطيان، دكتر حسينعلي ممتحن، ۵۸.

۱۰ـ تاريخ شيعه، علامه محمدحسين مظفر، ص ،۲۷۱ پاورقي.

۱۱ـ تاريخ خلفاي فاطمي، ص ،۲۸ مندرج در نهضت قرمطيان.

۱۲ـ النجوم الزاهره، ج ،۶ ص ،۱۷۲ مندرج در نهضت قرمطيان.

۱۳ـ تاريخ شيعه، علامه محمدحسين مظفر، ص ،۲۸۰ پاورقي.

۱۴ـ الرحله، صفحات ۲۱ و ۳۴.

۱۵ـ مصر از زاويه اي ديگر، جميله كديور، ص ۴۹.

۱۶ـ همان، ص ۶۹.

۱۷ـ همان، ص ۴۹.

۱۸ـ الامام جعفر الصادق، عبدالحليم جندي، صفحات ۴ و ،۵ متن عربي.

۱۹ـ ژان كلود پن راد، «بولتن دفتر مطالعات سياسي و بين الملل»، شماره 71.

۲۰ـ جغرافياي تاريخي و انساني شيعه در جهان اسلام، رسول جعفريان، ص ۳۷.

 

تشیع در تونس

تشیع در تونس:

مانند تمامی کشورهای دیگر ـ مخصوصا کشورهای پلیسی و استبدادی ـ آمار دقیقی درباره تنوع اقوام، مذاهب و اقلیت‏ها وجود ندارد؛ اما درباره تعداد شیعیان کشور تونس (یعنی کسانی که هم به لحاظ عقیده، هم به لحاظ احکام و هم به لحاظ محبت، پیرو اهل‏بیت(ع) بوده و رسماً شیعه دوازده امامی هستند) دو آمار معتبر منتشر شده است.
 حوادث اخیر تونس و خیزش مردمی که منجر به سقوط حکومت دیکتاتوری «زین‏العابدین بن‏علی» شد، هم‏اکنون این کشور را در مرکز توجه جهانیان قرار داده است.

 

مشخصات کشور تونس:

جمهوري تونس کشوری است در شمال آفریقا با مساحت ۱۶۳،۶۱۰ کیلومتر مربع و جمعيتي بالغ بر 11 ميليون نفر.

اين كشور بر کرانه دریای مدیترانه قرار دارد و از غرب با الجزایر و از شرق و جنوب با لیبی هم‌مرز است. پایتخت این کشور شهر "تونس" است.

در سال 1881 فرانسه، تونس را مستعمره خود نمود. با آغاز جنگ جهانی دوم، ارتش آلمان برای تقویت پایگاه متحدین در شمال آفریقا، در تونس نیرو پیاده کرد. در سال ۱۹۴۳ نیروهای ارتش آلمان از تونس عقب‌نشینی کردند و تونس به کنترل متفقین درآمد. اين کشور طی پیمان پاریس که در سال ۱۹۵۶ میلادی امضاء شد، استقلال خود را به دست آورد.

کشور تونس به 24 استان (يا ولایة) تقسيم شده و سه جزیره مهم نيز به نام‌هاي"زمبره"، "قرقنه" و "جربه" دارد.

ریشه‏های تشیع در تونس:

حضور تشيع در كشور آفریقایی تونس به همان قرن اول ظهور اسلام برمي‌گردد؛ حتي قبل از زماني كه دولت ادارسه (ادریسی‌ها) در قرن دوم هجری در مراكش و حکومت فاطمیون در مصر و تونس ايجاد شد.

ساكنان اصلي تونس "بربرها" بودند كه از مواليان اهل‌بيت(ع) به شمار مي‌رفتند. شدت اين ولاء به حدي بود كه پس از واقعه جانسوز كربلا، يكي از قيام‌هاي خونخواهي،‌ به وسيله آنان و در تونس فعلي رخ داد. بني‌اميه نيز مشابه آنچه در "قتل‌عام حرّه" در مدينه منوره انجام داده بود را در تونس اعمال كرد.

حکومت شیعیان فاطمی:

نخستين خليفه فاطمي «عبيدالله المهدي» نام داشت كه خود را از نسل «محمد بن اسماعيل بن جعفر الصادق(ع)» و از ذريه حضرت فاطمه(س) معرفي كرد. وي در سال 103 با تصرف «اسكندريه» نيت خود را براي فتح مصر آشكار ساخت و سلسله فاطميان را در سال 803 در تونس تشكيل داد كه دامنه آن پس ازمدتي به مصر كشانده شد.

دوران سیاه استعمار و استبداد:

در دوران جديد، فرانسه اين كشور را به استعمار كشيد تا سال 1956 كه این کشور داراي استقلال گرديد.

اما بعد از استقلال هم، سیاست "حذف كامل دین اسلام از نظام دولتی و زندگی مردم تونس" دنبال شد. اين سياست ـ به موازات اقدامات «آتاتورک» و «پهلوي اول» در تركيه و ايران ـ به دست «حبیب بورقیبه» در تونس اجرايي گرديد.

در سال 1987 «زین‏العابدین بن‏علي» قدرت را در دست گرفت. وی که دريافته بود سیاست زور برای حذف دین، قابل پیگیری نیست ‌كوشید تا جایی که به حکومت دیکتاتوری‏اش ضرر نرساند فعالیت دینی ـ اسلامی را آزاد بگذارد. به عنوان نمونه، وی به "دانشگاه زیتونه" كه نماد اسلامی كشور تونس به شمار مي‌آيد، توجه جديدی نمود؛ رادیو قرآن راه اندازی کرد؛ به مراکز قرآنی (در حد حفظ و قرائت) کمک می کرد؛ و نيز تلاش می نمود تقید شخصي خود به ظواهر شرع (مانند رفتن به حج) را به مردم نشان دهد.

مذاهب اسلامی در تونس:

سیاست حاكمان تونس در طول تاریخ این بود كه جز مذهب مالکی، مذهب دیگری رواج پیدا نکند؛ لذا مذهب بيشتر مردم تونس "مالکی" است. مذاهب "تشيع"، "حنفی" و "اباضی" ـ يعني نحله‌اي از خوارج ـ نيز در این کشور زندگي مي‌كنند.

نتيجه اقدامات لائيك حكومت‌ها در تاريخ اين كشور، اين بوده است كه برخي از مسلمان آن ـ عليرغم آنكه بسیار علاقمند به دین و قرآن هستند اما ـ نگاهشان نسبت به دین نگاهي سکولار باشد و مثلا "حجاب" را جزء مسلمات دین ندانند و بی‌حجاب بودن برايشان طبيعي جلوه كند. اما اكنون جرياني ايجاد شده است كه به دنبال زنده کردن تراث تاريخي است و مي‌خواهد از لحاظ علمی بداند كه مثلا فاطمیون که بودند و چه کردند و چه دستاوردهايی داشتند.

تشیع در تونس معاصر:

مانند تمامي كشورهاي آفريقا، در تونس نيز سه نوع "محب اهل‏بیت(ع)" وجود دارد:

1. شيعيان كهن.

2. نو شيعه‌ها (مستبصرين).

3. اهل‌سنت دوستدار و موالی اهل‌بيت (ع).

از آنجا كه اكثريت مسلمانان تونس به لحاظ "عقيده"، بشدت علاقمند به اهل‌بيت(ع) هستند و از لحاظ "عمل" نيز پيرو مذهب مالك بن انس ـ كه ‌ نزديك‌ترين مذهب فقهي سني به تشيع محسوب مي‌شودـ مي‌باشند، مي‌توان بسياري از مردم تونس را شيعياني دانست كه از تشيع خود بي‌اطلاع هستند!

اما ـ گذشته از این ريشه‌ها و علایق ـ گروه دوم شيعيان تونس (يعني مستبصران و نوشيعه‌ها) اكنون خود را به دو گروه تقسيم مي‌كنند: "شیعیان مذهبی" و "شیعیان سیاسی".

منظور از شیعیان سیاسی کسانی هستند که جریانات سیاسی آنها را به مذهب شیعه متمايل كرده است. شیعیان مذهبی نيز کسانی هستند که با مطالعه و تحقیق به مذهب شیعه گرویده‌اند.

همچنین تعداد زیادی از شیعیان تونسی در اروپا و آسیا زندگی می‏کنند. «عمادالدین الحمروني» یکی از فعالان شیعه است که در دوران دیکتاتوری بن‏علی "مجمع فرهنگی اهل‏بیت(ع) تونس" را در اروپا تأسیس کرد. تعداد قابل توجهی از طلاب تونسی نیز در "حوزه علمیه قم" و "جامعة المصطفی(ص) العالمیة" در ایران تحصیل می‏کنند.

عاشورا ؛ راز ماندگاری شیعه:

يكي از نشانه‌هاي تشيع در قاره سیاه، مراسم ماه محرم است كه به اشكال گوناگون در تونس و ديگر كشورهای آفريقايی وجود دارد و از ارزش خاصی برخوردار است. در تونس از زمان تسلط فاطميان بر اين كشور، مذهب تشيع و سنت‌های آن از جمله مراسم سوگواری ايام عاشورا جزء آيين‌های ‌اجتماعی مردم قرار گرفت؛ به طوريكه عاشورا تا چندی قبل جزء تعطيلات رسمی اين كشور بود.

مردم تونس ـ شیعه و سنی ـ در ایام محرم از هرگونه مراسم شادی مانند جشن عروسی و ختنه‌كنان خودداری می‌كنند. آنها حتي در عزاداري‌هايشان در اين ماه، از خوردن غذاهای رنگين اجتناب‌ می‌كنند و صبح عاشورا نيز به قبرستان‌ها و مزار اموات سرمی‌زنند و معتقدند كه همه ارواح در روز عاشورا كنار قبر خود حضور پیدا می‌كنند و منتظر دیدار بستگان زنده خود هستند.

مردم تونس شب عاشورا با آتش زدن علف‌های خشك و شعله‌ور كردن آنها كه به «اجیجه» شهرت دارد، گلوله‌هایی شلیك می‌كنند و بر این اعتقادند كه این آتش‏ها و روشنایی‏ها موجب شادمانی اطفال كربلا می‌شود. اين سنت، شبيه به شمع‌روشن كردن شيعيان ايران در شام غريبان است كه نوعي همدردي با اطفال امام حسين(ع) محسوب مي‌گردد.

آمار شیعیان تونس:

مانند تمامی کشورهای دیگر ـ مخصوصا کشورهای پلیسی و استبدادی ـ آمار دقیقی درباره تنوع اقوام، مذاهب و اقلیت‏ها وجود ندارد.

اما درباره تعداد شیعیان کشور تونس (یعنی کسانی که هم به لحاظ عقیده، هم به لحاظ احکام و هم به لحاظ محبت، پیرو اهل‏بیت(ع) بوده و رسماً شیعه دوازده امامی هستند) دو آمار معتبر زیر منتشر شده است:

1. آمار «مجمع جهانی اهل‏بیت(ع)» در سال 2008 :

مطابق این آمار از جمعیت 10 میلیونی تونس، حدود 196.000 نفر شیعه هستند.

2. آمار انجمن دین و زندگی اجتماعی آمریکا «مؤسسه ‏PEW» در سال 2009 :

مطابق این آمار از جمعیت 10.102.000 نفری تونس، حدود 102.000 شیعه هستند.

پراکندگی جغرافیایی شیعیان تونس:

شیعیان تونس بيشتر در جنوب این کشور و مناطقي مانند "قفصه"، "قابس"، "سوسه"، "مهديه" و نيز شهر "تونس" پايتخت اين كشور زندگي مي‌كنند و به تبع رویکردهاي مختلفی كه دارند گاه افراط و تفریط نيز در بين آنان به چشم مي‌خورد؛ اما به شكل كلي، شیعیان تونس، ذهنیتي ساده و بدون غل و غش در ارتباط با اين مذهب دارند و برخي مسائل اختلاف‌برانگیز که بین نخبگان تشيع در كشورهاي اصلي شيعه وجود دارد در اين كشور مطرح نيست.

وجود مستبصر مشهور «دكتر سيد محمد تيجاني سماوي» كه از اهالي شهر "قفصه" يكي از شهرهاي جنوبي كشور تونس است نيز علت گرايش بسياري از تونسي‌ها ـ چه در داخل اين كشور و چه در اروپا ـ به مذهب اهل‌بيت(ع) شده است.

در جولاي سال 2007 هفته‌نامه الوطن تونس ـ كه گفته مي‌شود "گرايش بعثي" دارد ـ  با چاپ مقاله اي با عنوان چگونه شيعه شدند و ... چرا؟ ضمن چاپ عكس نه نفر از شيعيان تونس مانند «تيجاني» و «مبارك بغداش» ، به مسائلي مانند تعريف شيعه، كيفيت انتشار تشيع در تونس، مشكلات شيعيان تونس و ازدواج موقت، پرداخت و تلاش نمود بين مسلمانان تونس فتنه‌انگيزي كند. اين نشريه سپس خواهان اظهار نظر مردم در ارتباط با تشيع از طريق ايميل شد؛ كه به لطف خدا اينگونه توطئه‌ها نيز به شناخت بيشتر مردم و در نتيجه گسترش اين مذهب خواهد انجاميد.

یکی از نگرانی‌های شيعيان تونسی، فرزندان آنها و باصطلاح "نسل جديد" است. اين نگراني با وجود دو تهاجم فرهنگي كه از سوي "غرب" و "وهابيت" عليه اسلام اصيل آغاز شده است جدي‌تر نيز به نظر مي‌رسد.

اکنون و با سقوط حکومت استبدادی بن‏علی، باید دید که پیروان مذهب اهل‏بیت(ع) در آینده تونس چه نقشی را بازی خواهند کرد.

منبع : سایت خبری اهل بیت (ع)abna.irdata

دانشگاه امام جعر صادق (ع)

 
شیعه را "جعفری" می گویند.بنابر روایت متواتر و صحیح اولین دانشگاه اسلامی در دوران امام جعفر صادق (ع) افتتاح و ازهر منبر و منزلی صدای علم به گوش می رسید بطوریکه دراین دوران 4هزار طلبه و دانشجو به کسب علوم مختلف پرداخته که نام بسیاری ازایشان تاکنون جاری وباقیست ومذین شدن مذهب شیعه اثنی عشر به مهر"جعفری" مهمترین دلیل وبرهان بر چهره علمی این مذهب اسلامی بشمار میرود.


دربیان این حقیقت که اول سرچشمه فیض و علم رسول گرامی اسلام (ص) است شک وتردیدی نیست وآنچه غیرازاین بیان شود جز راه گمراهی به مقصد ومقصود نخواهد رسید زیرا ایشان به سند واحد ومتواتر اهل سنت وشیعه در بیان حدیث "مدینه " خود را شهر علم معرفی مینماید و به اذعان قرآن کریم کام  رسول الله جز به بیان حق گشوده نشده و آنچه از زبان ایشان ساری و جاری شده است علم الهی و کلام حق است .

ایشان دربیان حدیث فوق میفرمایند: "من شهر علم هستم و علی باب این شهر " دربیان ساده این روایت باید گفت : شهری دارای باب است که دیوار و محصور باشد واینکه علم رسول گرامی اسلام محفوظ  است شکی نیست زیرا درقرآن مجید نقل به مضمون میفرماید: فرشتگان آسمانها محافظان علم محمد هستند تا دشمنان به گوش خود این علم را به سرقت نبرند.

این کلام درحالی بیان میشود که بارها اززبان رسول گرامی اسلام و ائمه هدی (ع) شینده شده که : ازما سوال کنید قبل از آنکه دیر شود.

این بیان حکایت ازآن دارد که باوجود انحصار در علم الهی ،کسانی که طالب علم و فیض باشند یابنده آن خواهند بود بشرط آنکه برای ورود به این شهر چونان دزدان از دیوار قصد ورود نکنند وشرط ادب ومعرفت در دق الباب نمایند.

علویان چرا جعفری هستند؟

بر اساس اصل نبوت كه هر پيغمبرى قبل از وفاتش، وصى و جانشين خويش را از جانب خدا معين مى كند، خاتم الانبيا نيز اميرالمؤمنين على(عليه السلام) را باب علم، وصىّ و خليفه خود معرفى و امت را به اطاعت از وى امر نمود. هرچند بعد از وفات پيامبر، خلافت به امام على(عليه السلام) نرسيد; اما دو خليفه اول در تمام دوره خلافت خود ـ باستثناى اوايل خلافت ابوبكر ـ در تمام امور با حضرت على(عليه السلام) مشورت نموده و مطابق راهنمايى هاى ايشان عمل مى كردندو آن حضرت نیز همانگونه که تا پیش ازشهادت خود باب کرامت را برطالبان حقیقت گشوده بود ازارایه مشاوره و طریق صحیح به آنان که حق ایشان را غصب کرده بودند دریغ نکرد.

 حتى حضرت على(عليه السلام) راهنماى خليفه اول و دوم در امر قضاوت آن ها بوده است.آنچان که بارها عمر به روایات صحیح و متواتر بیان میکند: اگر نبودعمر به هلاکت میرسید.

علی(ع)  وقتى كه رجال و دانشمندان ساير اديان، براى كشف حقايق به مدينه مى آمدند تا مناظره و مباحثه علمى نمايند، امام على(عليه السلام) آنان را مجاب مى كرد و بدين طريق از ارايه خدمات شايان علمى خود به جامعه مسلمين دريغ نمىورزيد. بااین حال امام اول شیعه هرگز نتوانست دانشگاه علوم وفیوضات الهی خود را آنچنان که شایسته باشد مفتوح نماید وصندوقچه علوم ایشان سربه مهر به حسن وحسین علیهما سلام سینه به سینه منتقل شد ولی دوران خفقان حکومت امویان حسنین را درکنج غربت نشاند و هریک را به مشغله ای درگیر ساخت تا مسلمانان نتوانند ازسرچشمه های جوشان علوم بهره مند شوند.

پس از شهادت امام حسن مجتبى(ع)،  امام حسين، امام سجاد و امام باقر(عليهم السلام) تحت فشار شديد و آزار و اذيت اموى ها قرار گرفته و تحت نظر و كنترل بودند.آنچنان که آمار آمد وشدها به منزل امامان معصوم لحظه به لحظه به حکومت مدینه ودربار حکام اموی گزارش میشدو فقط عده قليلى از شيعيان خاص، موفق به ديدار آن ها و اخذ حقايق و علوم مى شدند تاآنکه بالاخره هر كدام از فرزندان رسول الله(صلى الله عليه وآله) را به طريقى به شهادت رساندند.

در اوايل قرن دوم هجرى، درگيرى هاى شديدى بين بنى عباس و بنى اميه شكل گرفت و اموى ها مشغول و مجبور به دفاع از حكومت خود شدند. در نتيجه توان ادامه آن سختگيرى ها و كنترل ها را نداشتند. لذا امام صادق(عليه السلام) با استفاده از اين فرصت، از انزوا بيرون آمد و خانه خود را به دانشگاه علوم الهی مبدل ساخت و باب این دانشگاه را به روى همه مردم باز گذاشت. ايشان آزادانه در منبر مساجد به نشر علوم و احكام و قواعد دين مى پرداخت آنچنان که بنابر روایت مستند در اين زمان بيش از چهار هزار طلبه و دانشجوى علم و دانش از درياى بى كران علم آن حضرت بهره گرفته وهریک به دانشمندان و اندیشمندان شهیری درعصر خود مبدل که نام برخی ازآنها وعلوم مکشوفه ایشان تاکنون مورد بهره برداری قرار میگیرد.

شاگردان خاص آن حضرت با بهره گيرى از جلسات درس ايشان، درباره مبانى علمى، قسمت هايى از چهارصد اصل معروف را نوشتند كه به «اصول اربعه مائه» معروف شد.يكى از خوشه چينان مكتب آن حضرت به نام جابر بن حيان كتابى شامل هزار ورق و پانصد رساله به رشته تحرير در آورد.

جابربن حیان بابهره گیری ازاین سرچشمه جوشان موفق به کشف الکل گردید که تاکنون علوم پزشکی و شیمی خود را مدیون این کشف بزرگ میدانند.

امام جعفرصادق(ع) علیرغم تلاش بدخواهان شیعه برای نمایش تک بعدی ازآن و هادیان این مذهب دردوران مذکور علوم مختلفی را در اولین دانشگاه بزرگ اسلام وجهان تدریس نمود که ازجمله آنها میتوان به : شیمی،فیزیک ،نجوم ، ریاضی،فقه و حقوق اسلامی و...اشاره داشت .
 
بنابراين براى هيچ كدام از اهل بيت عترت و طهارت، چنين فرصتى پيش نيامده بود تا بتوانند به نشر احكام و قواعد فقهى، تفسير آيات قرآن مجيد و كشف اسرار حقايق بپردازند. چون اين موقعيت بيشتر براى امام جعفر صادق(عليه السلام) پيش آمد، لذا مذهب شيعه با مهر "جعفری " مذین از علوم الهیه آن امام گردید و تاکنون به واسطه این جوشندگی در علم به نام آن حضرت اشتهار ومعروفیت یافت .

اشتهار مذهب شيعه به نام امام جعفرصادق(عليه السلام) هيچ دلالتى بر تفاوت بين ايشان و اجدادش و نيز عموى بزرگوارش امام حسن مجتبى(عليه السلام)كه از امامان بر حق شيعه است، ندارد.بلکه مبدء ودلیلی برای علمی بودن چهره شیعه بشمار میرود.

آیا امام صادق فقط به شیعیان درس میداد؟

پاسخ این سوال به قطعیت خیر است زیرا اكابر علما و فقهاى بزرگی از اهل سنت، نظير: ابوحنيفه، مالك بن انس، يحيى بن سعيد انصارى، ابن جريح، محمد بن اسحق، يحيى بن سعيد قطان، سفيان بن عيينه و سفيان ثورى از مكتب آن حضرت بهره گرفته و افتخار شاگردی آن حضرت را باخود همراه ساخته اند .

اما آنچه ازآن جز به تهجر و تبعیت ازکج فهمی های گذشتگان نمیتوان یاد کرد ،موجب شده تا حق جویان اهل سنت تاکنون از حقانیت واعلمیت ستارگان آسمان ولایت کم بهره باشند که از نشانه های آن فقط ذکر همین مطلب کفاف میکند که باوجود پرورش شاگردان بزرگی چون افراد صدر و ذکر نام امام جعفر صادق (ع) باوجود آن همه روایت و اصل معروف که درعموم کتب اهل سنت نیز ذکر شده جزو ائمه اربعه این مذهب قرار نگرفته است .

حال آنکه این امام همام به جهت نسب و فضیلت که در صفحات کتب مشهوره اهل سنت به آن اذعان و تاکید شده سرآمد افرادیست که دربیان اصول و فروع شرعیه و علمیه بدون درک حضرت رسول (ع) به بیان روایات متضاد ازیکدیگر اقدام نموده اند.

اما آنچه ائمه طاهرین الاخصوص امام ششم شیعیان ثبت و ضبط درپرونده علمی وشرعی شیعه نموده به بیان خود ایشان هیچ نبوده جز آنکه انتقال کلام رسول گرامی اسلام باشد.

رهبر آزادی

السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین


 

تکرار قصه آلاله های سرخ... و باز محرم از راه می رسد... دوباره باد صبا عطر حسینی در دلها می دمد...
 
فصل تبسم تلخ به خاک خونین و اشک فرا می رسد ... ماه ایثار و عشق و فریاد ... ماه آمیختن عشق با
 
خون ...دوباره نمایش ماندگار عاشورا تکرار می شود ... و باز افتخار شیعیان برای داشتن سالاری چون ابا
 
عبدالله(ع)... و باز محرم از راه می رسد...

دوباره بغضی عجیب بر سینه ها سنگینی می کند و داغی که در دل امانت است و هیچگاه به سردی نمی

گراید... دوباره شهر سیاه پوش می شود ...آنچنان سیاهی که غرق در نور و سپیدی است و براستی که بالاتر

از آن برایش رنگی نیست...

و باز محرم از راه می رسد...

دوباره صدای ضجه کودکان آزرده از درد ... درد تشنگی و فراق پدر... دوباره رنجهای نهفته و زخمهای دل

خیمه سوختگان... دوباره تکرار قصه آلاله های سرخ و تکرار خاطره ای که هرگز کهنه نخواهد شد ...خاطره

قهرمانی بزرگ،جوانمردی جوان ... بی دست ، مشک آب بر دهان ، با لبی تشنه ، سقا برای کودکان کربلا...

خاطره مردانگی عمویی چون ماه... عموی تشنه ای که سقا بود...

و السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین(ع)...

سلام بر محرم و عاشورا... سلام بر حسین(ع) ... سلام بر دستان بریده جوانمرد کربلا... سلام بر خیمه

های ... سلام بر کودکان مانده در عطش... سلام بر دلتنگی های زینب(س)... سلام بر ندای ماندگار " هل من

ناصر ینصرنی"...

و سلام بر غصه صاحب الزمان(عج)، بر شال ماتم مهدی (عج) سلام...

ودر اینجا شما را  به شعری از یکی از دلسوخته گان پرورش یافته در مکتب عاشورائ یعنی علامه شهید 

سید اسماعیل بلخی به  مهمانی  میطلبم



 

در دشت عراق آمد چون رهبر آزادی

آزاد توان بردن ره در بر آزادی

با رمز تبسم فاش می گفت به هر گامی

امضای من از خون است بر دفتر آزادی

زور است گلوی من از خنجرت ای گردون

بُرّم رگ استبداد با حنجر آزادی

آری چه عجب درسی است با عزم توان افکند

در کاخ فلک يک نفس کرّ و فر آزادی

عباس نجات شرع از طعمة طوفان داد

در شطّ فرات افکند چون لنگر آزادی

از زير سم اسبان، قاسم به عروسش گفت

با ياد تو خوابيدم در بستر آزادی

اکبر دم جان دادن گفتا به پدر خوش باش

سيراب شدم مستم از ساغر آزادی

غوغا ز جهان برخاست آن دم که صدا آمد

عنقا ز حرم بگشود بال و پر آزادی

با جوهر استعداد بر نور قدم مظهر

شش ماهه علی اصغر آن گوهر آزادی

شه بر سر دوشش برد تا محفل حق يعنی

اصغر تو بگو تکبير بر منبر آزادی

القصه از آن آزاد هر لحظه در آن وادی

اسپند جگر می سوخت در مجمر آزادی

آزادی مطلق گشت آن گاه که زينب ديد

افتاده تن مجروح از مصدر آزادی

آغشته به خاک و خون چون ديد در آن گرما

افتاد و به بر بگرفت آن پيکر آزادی

زد بوسه به حلقومش با اشک روان می گفت

رفتيم ز پا بوست ای مفخر آزادی

نه جامه تو را در بر نه بر سر من معجر

کين هر دو ضرورت نيست در کشور آزادی

عابد به غل و زنجير ماقيد و اسير شِمر

سهمية خود برديم زين محضر آزادی

در کوفه به نوک نی منشور و مدلّل داشت

خاکستر آزادی زيب سر آزادی

از جوشش خون اوست در آب و گل" بلخی"

شور و شر آزادی تا محشر آزادی


 

عیدی


عید غدیر خم  بر دوستان ویروان مولا علی (ع)مبارك


«غدير» در زبان عربي به معني گودال و «خم» نام محلي نزديك منطقة «جحفه» است. كه در آن روزگار چشمه‌اي روان و درختاني كهنسال داشت. به دليل موقعيت سوق الجيشي «غدير خم» حاجيان شهرها و سرزمين‌هاي مختلف عربستان پس از انجام مناسك حج و هنگام بازگشت به شهر و ديارشان در اين منطقه از هم جدا مي شدند. آنچه نام اين محل را در تاريخ اسلام مهم و به يادماندني كرده است به سال دهم هجري و تصميم  پيامبر اسلام (ص) براي زيارت خانه خدا و به جا آوردن مراسم حج و اعلام ايشان مبني بر اينكه امسال آخرين حج ايشان خواهد بود، برمي‌گردد. لذا مردم شهرها و مناطق مختلف عربستان به وسيله قاصداني از اين امر مطلع شدند.


در پي اين فراخوان پيامبر اسلام(ص) با اجتماع عظيمي از مردم، مدينه را به قصد مكه ترك فرمودند. اجتماع باشكوهي از مسلمانان آن سال در مراسم حج شركت كردند؛ كه آن سال حجه الوداع پيامبر(ص) بود. پس از پايان مراسم حج پيامبر(ص) دستور دادند كه حجاج بايد حركت كنند تا در غدير خم حاضر باشند. همچنين پيامبر به 12 هزار نفر از حجاج يمن – كه مسيرشان متفاوت بود – دستور دادند همراه حجاج به غدير خم بيايند. در مسير بازگشت حجاج، جبرئيل بر پيامبر وارد و اين آيه را نازل كرد: «هان! اي پيامبر! آنچه را كه از سوي پروردگارت به تو نازل شده است تبليغ كن و اگر چنان نكني پيام رسالت را انجام نداده اي و خداوند تو را از مردم حفظ مي فرمايد.» ( سوره مائده، آيه 67 )


در پي ابلاغ اين دستور پيامبر دستور توقف كاروان حجاج را در منطقه غدير خم دادند و امر فرمودند كساني كه جلوتر هستند بازگردند و كساني كه عقب مانده اند به اجتماع حجاج در غدير خم برسند. اجتماعي كه تعداد آن را بين نود تا صد و بيست هزار نفر ذكر كرده‌اند. پيامبر اسلام (ص) در آن روز گرم سوزان بر بالاي منبري از جهاز شتران در حالي كه حضرت علي (ع) در كنار ايشان قرار داشت خطبه اي ايراد فرمودند. پيامبر(ص) در اين خطبه با ستايش و حمد خدا شروع و حديث ثقلين را بيان فرمودند سپس در حالي كه دست حضرت علي (ع) را بلند نمودند تا همه مردم ايشان را دركنار رسول خدا مشاهده نمايند، از مردم پرسيدند: «اي مردم آيا من از خود شما بر شما اولي و مقدم‌ نيستم؟» مردم پاسخ دادند: «بله اي رسول خدا.» حضرت در ادامه فرمودند: « خداوند ولي من است و من ولي مؤمنين هستم و من نسبت به آنان از خودشان اولي و مقدم مي باشم.» آنگاه فرمودند: «پس هر كس كه من مولاي او هستم علي مولاي اوست.» سه بار اين جمله را بيان كردند و فرمودند: « خداوندا، دوست بدار و سرپرستي كن، هر كسي كه علي را دوست و سرپرست خود بداند و دشمن بدار هر كسي كه او را دشمن دارد و ياري نما هر كسي كه او را ياري مي نمايد و به حال خود رها كن، هر كس كه او را وا مي گذارد.» پس خطاب به حجاج فرمودند: «اي مردم حاضرين به غايبين اين پيام را برسانند.» هنوز اجتماع متفرق نشده بود كه بار ديگر جبرئيل بر پيامبر وارد و اين آيه را نازل كرد: «امروز دين شما را به كمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام كردم و دين اسلام را بر شما پسنديدم.» ( سوره مائده، آيه 3 )
سپس پيامبر دستور داد كه مردم با حضرت علي (ع) بيعت كنند. مردم دسته دسته به خيمه پيامبر(ص) كه حضرت علي (ع)  در آن بود وارد و با حضرت علي(ع) بيعت كردند و به ايشان تبريك مي‌گفتند. ابوبكر، عمر، طلحه و زبير جزو اولين بيعت كنندگان بودند و عمر، خطاب به حضرت علي (ع) گفت: «بر تو گوارا باد اي پسر ابي طالب، تو مولاي من و مولاي هر مرد و زن با ايمان گشتي.» مراسم بيعت با حضرت علي (ع) سه روز به طول انجاميد. حسان بن ثابت انصاري در آن روز دربارة اين انتخاب و امامت و جانشيني حضرت علي (ع) ابياتي را سرود.


حديث غدير توسط 110 تن از صحابه مثل ابوبكر، عمر، عثمان، عمار ياسر، ام سلمه، ابوهريره، سلمان، زبير، زيدبن ارقم، ابوذر، عباس بن عبدالمطلب، جابر عبدالله انصاري و 83 تن از تابعين مثل سعيد بن جبير و عمربن عبدالعزيز نقل شده است. پس از تابعين نيز 360 تن از محدثان، حديث غديررا در آثار خويش نقل نموده اند كه سه تن از آنان صاحبان «صحاح سته» ( ششگانه ) هستند.
علماي شيعه همگي غدير را حديثي متواتر دانسته اند. مورخي مثل يعقوبي كه اولين كتاب تاريخ عمومي را در جهان اسلام نوشته نيز واقعه غدير را ذكر كرده است. همچنين مورخاني مثل محمد بن جرير طبري، ابن اثير، سيوطي، شهرستاني، ابونعيم اصفهاني اين واقعه را بيان كرده اند و حتي برخي از آنان كتاب هاي مستقل در باب غدير تأليف كرده‌اند مثل «الولايه في طرق حديث الغدير»  اثر محمد بن جرير طبري.


عيد غدير خم بزرگترين عيد در نزد ائمه (ع) و شيعيان آنان بوده است و در طول تاريخ همواره آن را گرامي داشته‌اند.

 
«در كتاب ثوب الاعمال شيخ صدوق باسندش به حسن بن راشد آمده كه گفته است: به امام صادق (ع) گفتم: آيا براي مؤمنان عيد ديگري جز جمعه و فطر و قربان وجود دارد؟ فرمودند: آري. روزي و عيدي كه از همه بزرگتر است و آن روزي است كه امير المؤمنين علي (ع) را بر پا داشتند و رسول خدا (ص) پيمان ولايت او را بر عهده زن و مرد مسلمان در محل غدير خم نهاد، پرسيدم كدام روز هفته بوده است؟ فرمودند: روز در سال ها تغيير مي كند، آن روز، روز هجدهم ذي الحجه است....»

 


منابع:
1- قرآن
2- دايره المعارف تشيع، جلد ششم، تهران: نشر شهيد محبي، 1376.
3- دشتي، محمد، جايگاه غدير، قم: مؤسسه فرهنگي تحقيقاتي اميرالمؤمنين (ع)، 1380. 
4- دواني،علي، غدير خم: حديث ولايت، تهران: نشر مطهر، 1383.
5- رضواني، علي اصغر، غدير شناسي و پاسخ به شبهات، قم: مسجد مقدس صاحب الزمان ( جمكران )، 1384

عشق به رهبر را باید از ایرانیها آموخت
 
نوت = نوشتار حاضر گذارشی است  از سفر حضرت آیت الله خامنه ای رهبرجمهوری
 
 اسلامی ایران به شهر مقدس قم که بنده تمام برنامه هایی  سفر ایشان را دقیقا از
 
 طریق تلوزیون شهر قم مشاهده کردم و دیدم که مردم شهر قم که گوشه وذره ای
 
 از ملت ۷۰ میلیونی ایران است چه عشق به رهبر عزیزشان دارند وچگونه او را
 
پیروی میکنند البته باید دانست که این عشق یکطرفه نیست بلکه عشق رهبر به
 
  ملت   و عشق  ملت به رهبر است  و در تمام این ایام با خودم فکر میکردم که کاش
 
 در سراسر جهان اسلام چنین رهبری واحد رهبری میکرد وای کاش در افغانستان
 
  چنین رهبری وجود میداشت که ملت و رهبر هر دو  پیوند ناگسستنی از  هم  
 
 میداشتند اما  افسوس که هردو آرزویم منتفی است ولی با این وجود باید به این
 
گونه رهبر افتخار کرد که در تمام  لحظات زندگی خویش دست بر سر ملتش میکشد
 
 
 
 
حضرت آیت الله العظمی خامنه ای در جریان سفر یازده روزه به شهر مقدس قم با قشرهای مختلف مردم، مراجع معظم تقلید، علما، فضلا، طلاب، دانشجویان، استان قم، دیدار کردند.

حضرت آیت الله العظمی خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامیـ جمعه هفتم آبان ـ  به سفر  یازده روزه خود به شهر مقدس قم پایان دادند و به تهران بازگشتند.

رهبرانقلاب اسلامی در آخرین شب سفر به شهر مقدس قم، به منزل خانواده شهیدان رفتند و آنان را مورد تفقد قرار دادند.

ایشان در جمع صمیمی و پر عطوفت هر یک از این خانواده های شهدا، از رشادت و ایثار شهدای دفاع مقدس و صبر و بصیرت خانواده های آنان تجلیل کردند.

حضرت آیت الله العظمی خامنه ای در جریان سفر یازده روزه به شهر مقدس قم با قشرهای مختلف مردم، مراجع معظم تقلید، علما، فضلا، طلاب، دانشجویان، و مسئولان استان قم، دیدار کردند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در این سفر همچنین با حضور در مسجد مقدس جمکران به راز و نیاز و عبادت در این مکان مقدس پرداختند.

 رهبرمعظم انقلاب روز سه‌شنبه 27 مهرماه 1389 در میان استقبال با شکوه مردم قم وارد این شهر شدند.

 

 

زندگی وشهادت امام جعفر صادق (ع)

 شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع) برتمام پیروان

 ودوستانش تسلیت باد

 

زندگی امام صادق(ع) 

كتاب: سيره معصومان، ج 5، ص 47

نويسنده: سيد محسن امين

ترجمه: على حجتى كرمانى

زندگى امام صادق (ع) ابو عبد الله جعفر صادق ابن محمد باقر بن على بن
حسين بن على بن ابى طالب عليهم السلام

تولد، وفات، طول عمر و مدفن آن حضرت (ع)

امام جعفر صادق (ع) در پگاه روز جمعه يا دوشنبه هفدهم ربيع الاول و يا غره رجب سال 80 هجرى، معروف به سال قحطى، در مدينه ديده به جهان گشود. اما بنا به گفته شيخ مفيد و كلينى و شهيد، ولادت آن حضرت در سال 83 هجرى اتفاق افتاده است. لكن ابن طلحه روايت نخست را صحيح‏تر مى‏داند و ابن خشاب نيز در اين باره گويد: چنان كه ذراع براى ما نقل كرده، روايت نخست، سال 80 هجرى، صحيح است.

وفات آن امام (ع) در دوشنبه روزى از ماه شوال و بنا به نوشته مؤلف جنات الخلود در 25 شوال و به روايتى نيمه ماه رجب سال 148 هجرى روى داده است. با اين حساب مى‏توان عمر آن حضرت را 68 يا 65 سال گفت كه از اين مقدار 12 سال و چند روزى و يا 15 سال با جدش امام زين العابدين (ع) معاصر بوده و 19 سال با پدرش و 34 سال پس از پدرش زيسته است كه همين مدت، دوران خلافت و امامت آن حضرت به شمار مى‏آيد و نيز بقيه مدتى است كه سلطنت هشام بن عبد الملك، و خلافت وليد بن يزيد بن عبد الملك و يزيد بن وليد عبد الملك، ملقب به ناقص، ابراهيم بن وليد و مروان بن محمد ادامه داشته است. وفات امام صادق (ع) پس از گذشت ده سال از خلافت منصور عباسى روى داد و پس از مرگ در آرامگاه بقيع، در جوار پدرش امام باقر و جدش امام زين العابدين و عموى بزرگوارش امام حسن بن على عليهم السلام به خاك سپرده شد.

مادر امام صادق (ع)

كنيه مادر امام (ع) را ام فروه گفته‏اند. برخى نيز كنيه او را ام القاسم نوشته و اسم او را قريبه يا فاطمه، پدرش قاسم بن محمد بن ابى بكر و مادرش را اسماء، دختر عبد الرحمن بن ابى بكر ذكر كرده‏اند. و اين همان مفهوم فرمايش امام صادق (ع) است كه گفت: به راستى ابو بكر دو بار مرا به دنيا آورد. و شريف رضى نيز در اين باره سروده است:

و حزنا عتيقا و هو غاية فخركم

بمولد بنت القاسم بن محمد (1)

شيخ كلينى در كتاب كافى به سند خود از عبد الاعلى نقل كرده است كه گفت: روزى ام فروه را ديدم كه به گرد كعبه طواف مى‏كرد، او لباسى بر تن كرده بود كه با آن شناخته نمى‏شد پس حجر الاسود را با دست چپ استلام كرد. ناگهان يكى از مردانى كه به طواف مشغول بود رو به ام فروه كرد و گفت: اى بنده خدا، سنت را خطا كرده‏اى. پس ام فروه گفت: ما از علم شما بى‏نيازيم.

كنيه امام صادق (ع)

كنيه آن حضرت ابو عبد الله بوده است و اين كنيه از ديگر كنيه‏هاى وى معروف‏تر و مشهورتر است. محمد بن طلحه گويد: برخى كنيه آن حضرت را ابو اسماعيل دانسته‏اند. ابن شهر آشوب نيز در كتاب مناقب مى‏گويد: آن حضرت مكنى به ابو عبد الله و ابو اسماعيل و كنيه خاص وى ابو موسى بوده است.

لقب امام صادق (ع)

آن حضرت القاب چندى داشت كه مشهورترين آنها صادق، صابر، فاضل و طاهر بود. از آنجا كه وى در بيان و گفتار راستگو بود، او را صادق خواندند.

نقش انگشترى امام صادق (ع)

نقش انگشترى آن حضرت‏«الله وليى و عصمتى من خلقه‏»بوده است. البته روايات مختلفى درباره نقش انگشترى امام (ع) نقل شده است. مانند: «ما شاء الله لا قوة الا بالله، استغفر الله، الله خالق كل شى، انت ثقتى فاعصمنى من خلقك، يا ثقتى قنى شر جميع خلقك، اللهم انت ثقتى فقنى شر خلقك، انت ثقتى فاعصمنى من الناس، الله عونى و عصمتى من الناس، ربى عصمتى من خلقه‏». روايت‏شده است كه امام موسى كاظم (ع) ، انگشترى امام صادق (ع) را به هفت دينار و در روايتى ديگر به هفتاد دينار خريدارى كرد.

فرزندان امام صادق (ع)

آن حضرت ده فرزند داشت. هفت پسر و سه دختر. برخى فرزندان آن حضرت را يازده تن ذكر كرده‏اند كه هفت نفر از آنان پسر و باقى دختر بوده‏اند. نام فرزندان آن حضرت چنين بوده است: اسماعيل اعرج كه او را اسماعيل امين نيز خوانده‏اند، عبد الله، ام فروه، وى همان كسى است كه با پسر عموى خود كه همراه با زيد بن على قيام كرده بود ازدواج كرد. شيخ مفيد گويد: مادر آنان فاطمه، دختر حسين بن على بن حسين بن على بن ابى طالب بوده است. عبد العزيز بن اخضر جنابذى گويد: مادر آنان فاطمه، دختر حسين اثرم بن حسن بن على بن ابى طالب نام داشته است.

فرزندان ديگر آن امام (ع) عبارت بودند از: امام موسى كاظم، محمد ديباج و اسحاق و فاطمه كبرى، كه از كنيزى به نام حميده بربريه، زاده شده بودند. عبد العزيز بن اخضر جنابذى گويد: وى به همسرى محمد بن ابراهيم بن محمد بن على بن عبد الله بن عباس درآمد و در خانه او نيز وفات يافت.

ديگر از فرزندان آن حضرت عبارت بودند از: عباس، على عريضى، اسماء و فاطمه صغرى، كه هر يك از كنيزى متولد شده بودند. كسانى كه فرزندان امام (ع) را ده تن دانسته‏اند از ذكر نام فاطمه كبرى خوددارى كرده‏اند و آنان كه اولاد وى را يازده نفر كرده‏اند فاطمه كبرى را جزو فرزندان امام صادق (ع) قلمداد كرده‏اند.

از عبارت ابن شهر آشوب در كتاب مناقب چنين برمى‏آيد كه ام فروه همان اسماء بوده است. چنان كه مى‏گويد: «اسماء ام فروه، كسى است كه پسر عمويش كه در ركاب زيد بن على قيام كرده، او را به زنى گرفت‏». صحت اين نظر بعيد نيست. چرا كه ام فروه، كنيه به حساب مى‏آيد نه اسم. با اين ترتيب اگر فاطمه كبرى را جزو فرزندان امام ذكر كنيم و ام فروه و اسماء را يك تن بدانيم، اولاد آن امام همان ده تن خواهد بود.

 

 

در اصول كافى، ارشاد شيخ مفيد، كشف الغمه و برخى كتابهاى ديگر، از رحلت امام صادق (ع) به لفظ «مضى‏» «مات‏» و «قبض‏» تعبير شده است.

ظاهر اين لفظها نشان مى‏دهد امام به مرگ طبيعى جهان را بدرود گفته است، اما در فصول المهمه و مصباح كفعمى (به نقل مجلسى در بحار) نيز در كتابهاى ديگرى آمده است: امام را زهر خوراندند. (1)

ابن شهر آشوب در مناقب نوشته است ابو جعفر منصور او را زهر خورانيد (2) و بايست چنين باشد، زيرا با كينه‏اى كه منصور از او داشت و بيمى كه از روى آوردن مردم بدو در دل وى راه يافته بود، آسوده نمى‏نشست. آنان كه با تاريخ زندگى اين مرد آشنايند، مى‏دانند او به كسانى كه براى رساندنش به مسند خلافت هر كوشش را به كار بردند، رحم نكرد و از جمله آنان ابو مسلم بود كه برپايى دولت عباسيان مرهون رنجهايى است كه او در اين باره بر خود نهاد. گناه ابو مسلم-چنان كه ازاسناد تاريخى بر مى‏آيد، اين است كه هنگام خلافت‏سفاح، به منصور چنان كه بايد حرمت نمى‏نهاد، پس طبيعى است كسى را كه از او مى‏ترسد و از علاقه و احترام مردم بدو آگاه است آسوده نگذارد و تحمل نكند. ولى چنان كه خواهيم ديد، به ظاهر از رحلت آن امام بزرگوار دريغ مى‏خورد.

كلينى به اسناد خود از ابو ايوب روايت كند: نيم شبى منصور مرا خواست. چون بر او در آمدم، بر كرسى نشسته بود و شمعى پيش روى داشت و نامه‏اى مى‏خواند و مى‏گريست. بر او سلام كردم. نامه را به سوى من انداخت و گفت: از محمد بن سليمان است. از مرگ جعفر بن محمد خبر مى‏دهد و سه بار «انا لله و انا اليه راجعون‏» را بر زبان آورد و گفت: كجا مانند جعفر يافت مى‏شود؟ سپس گفت: بنويس! در بالاى نامه نوشتم اگر شخص معينى را وصى قرار داده گردن او را بزن. چون پاسخ نامه رسيد، معلوم شد پنج تن را وصى خود كرده است: منصور، محمد بن سليمان، عبد الله، موسى و حميده. و در روايت ديگرى به جاى محمد بن سليمان، محمد بن جعفر است و به جاى حميده، مولايى از موالى ابو عبد الله و اضافه دارد: منصور گفت اينان را نمى‏توان كشت. (3)

يعقوبى از اسماعيل بن على بن عبد الله بن عباس روايت كند: بر منصور در آمدم، ديدم ريش او از اشك چشمش نمناك است. سبب پرسيدم، گفت: نمى‏دانى به خاندان تو چه رسيده است.

-امير مؤمنان چه شده؟ -سيد و عالم و باقى مانده گزيدگان آنان درگذشت.

-امير مؤمنان چه كسى؟

-جعفر بن محمد!

-خدا امير مؤمنان را مزد دهد و او را براى ما باقى گذارد.

-جعفر از آنان بود كه خدا در باره‏شان گفته است: ثم اورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا (4) او از كسانى بود كه خدايش گزيد و از سابقان در خيرات بود. (5)

ابن فضال روايت كند: نزد ام حميده رفتم تا او را به رحلت امام تعزيت دهم. گريست و من از گريه او به گريه در آمدم. پس گفت: اگر ابو عبد الله را هنگام مرگ مى‏ديدى چيزى شگفت مشاهدت مى‏كردى. چشم خود را گشود و گفت: هر كس را با من خويشاوندى دارد گرد آوريد. همه را گرد آورديم. بدانها نگريست و گفت: شفاعت ما به كسى نمى‏رسد كه نماز را سبك بدارد. (6)

كلينى به روايت‏خود از امام موسى بن جعفر روايت كند: من پدرم را در دو جامه شطوى (7) كفن كردم كه آن دو، جامه احرام او بود و در جامه‏اى از جامه‏هايش و عمامه‏اى كه از على بن الحسين بود براى آنكه آن را به چهل دينار خريده بود. (8)

يكى از اصحاب آن حضرت گفته است: بر او در آمدم موسى بن جعفر پيش روى او نشسته بود و او وى را وصيت مى‏كرد. آنچه از آن وصيت‏به ياد دارم اين است:

پسركم وصيت مرا بپذير و گفتارم را به خاطر سپار. اگر آن را به خاطر سپارى خوشبخت زندگى خواهى كرد و ستوده خواهى مرد.

پسركم! آنكه بدانچه خدا بدو داده قناعت كند بى‏نياز بود، و آنكه ديده به مال ديگرى دوزد مستمند مى‏ميرد. آنكه بدانچه خداى عز و جل بدو داده خرسند نباشد خدا را در قضاى او متهم كرده است. آنكه گناه خود را خرد داند گناه جز خود را بزرگ شمارد. و آنكه گناه ديگرى را خرد به حساب آرد، گناه خود را بزرگ انگارد. آنكه پرده از عيب ديگرى برگيرد، عيبهاى درون خانه‏اش آشكار شود. آنكه شمشير ستم كشد، بدان كشته شود. آنكه براى برادر خود چاهى كند، خود در آن بيفتد.

آنكه با سفيهان بياميزد حقير شود و آنكه با علما نشيند وقار يابد. آنكه در جاى‏هاى بد در آيد متهم شود. پسركم حق را بگو! به سودت باشد يا به زيانت. از سخن چينى بپرهيز كه آن كينه را در دلهاى مردم مى‏كارد. پسركم! اگر جستجوى بخشش مى‏كنى به معدنهاى آن روى آور. (9)

پى‏نوشتها:

1. ج 47، ص 2-1.

2. مناقب، ج 4، ص 280.

3. اصول كافى، ج 1، ص 310.

4. سپس ميراث داديم كتاب را به كسانى كه برگزيديم از بندگانمان (فاطر: 32) .

5. تاريخ يعقوبى، ج 3، ص 117.

6. ثواب الاعمال، ص 205، بحار، ج 47، ص 2.

7. دهى در مصر كه در آن چنان پارچه را مى‏بافتند.

8. اصول كافى، ج 1، ص 476.

9. حلية الاولياء، ج 3، ص 195، صفة الصفوه، ج 2، ص 170.

تبلیغ وهابیت در افغانستان بشکل جدید ورسمی

http://files.pamirpress.com/pics2/201010/201010020702294501.jpg

به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)،اجتماع تبلیغی 3 روزه به منظور دعوت و تبلیغ مردم به اصول اسلامی و نهی از منکرات به میزبانی شهروندان هرات از کشورهای همسایه نظیر ایران و پاکستان و تمامی ولایات کشور برگزار گردید.

سخنرانان این اجتماع عظیم، مبلغین را سربازان برحق نبی اکرم در گفتارشان معرفی نمودند و اظهار داشتند :یکی از بهترین راه ها برای سعادت در دنیا وآخرت جماعت تبلیغ می باشد.

مولوی گلابزوی از شهر مزار شریف اولین سخنران این همایش اسلامی، در جمع صد ها تن از اشتراک کنندگان گفت: همه ما مسئولیم تا جهانیان را بیدار کنیم تا مقصد را دریابند و از خواب غفلت بیدار شوند. این شخصیت دینی که از ساعت اولیه صبح شروع به سخنرانی نموده بود با اشاره به منشا جماعت تبلیغ گفت: اصلا جماعت تبلیغ، صنف سیاری است که انسان می تواند با شرکت در این صنف بر روی یقین خود در زمینه تعالی اسلامی بیندیشد و کار نماید و خود را از گرفتاری های معاصی و گناه نجات دهد. جماعت تبلیغ این بنیاد بسیار دقیق و مهم طبق سنن نبی اکرم و صحابه رهروان حضرت تشکیل یافته و بوجود آمده است و بنیان گذار این مدرسه انسان سازی، مولانا الیاس رحمت الله علیه از کشور هندوستان می باشند که سابقه آن بیش از هشتاد سال است.

محمد يونس يك تن از محصلين که در این همایش معنوی اشتراک داشت در گفتگو باخبرنگار خبرگزاري پاميرپرس گفت قبل از آشنایی با این گروه می شنیدم گروهی هست که مردم را به پاکستان می برند و نسبت به تعدادی که باخود می برند، از آنها پول اخذ می کنند، اما بعد فهمیدم که این حقیقت ندارد. حتی متوجه شدم اگه پول هم بدهی قبول نمی کنند.

می گویند که ما با جان و مال خودمان در راه الله برای تبلیغ دین اسلام بیرون شده ایم و از هیچکس انتظار کمک نداریم. البته کم کم با آن گروه آشنا شدم و اثرات زیادشان را دیدم که واقعاً خوب و جالب می باشد. به نظرم ارتباط مستقیم با آنها، مخصوصاً با علماء تبلیغی و افراد قدیمی برای تعالی و آرامش روح و روان شخصی لازم است که من آن را یافتم.
از عالم دیگری که در گوشه ای نشسته بود و نخواست خود را معرفی کند، درباره جماعت تبلیغ سؤال کردم، آن عالم با زبان ساده گفت: آنها جوانانی خداترس و متقی و در ظاهر و پوشش خود و بیشتر کارهایشان، مقید به سنت هستند.

جوانان مسجد ما از این قشر هستند که روزانه در محل گشت زنی می کنند، به دیدار اهل محل رفته و از بزرگی الله برایشان سخن گفته و آنها را به نماز دعوت می کنند .

محمد نيز یكي از اشتراك كنندگان در اين جماعت عظيم بود. وی گفت من فقط يك بار به مدت 2 روز با جماعت همراه بوده ام. اگر منصفانه بخواهم قضاوت كنم بايد بگويم فوايد زيادي براي من داشت كه مهمترين آن نزديك تر شدن به خدا و تزکیهنفس بود و حالا هم احساس خيلي خوبي در وجودم پدیدار شده که گمان می کنم از گناهان گذشته پاك شده باشم.

 

http://files.pamirpress.com/pics2/201010/201010020702291437.jpg

مولوی مرادی، یکی از تدویر کنندگان این همایش نیز اظهار نمود که به راستی کار در این عصر جهاد در راه الله است که انسان‌ها را متوجه چهار دوره‌ی زندگی؛ شکم مادر، شکم دنیا، شکم قبر و شکم بهشت یا جهنم ساخته است .

در شکم مادر هیچ چیزی در دست انسان نیست که انسان مؤنث یا مذکر، سالم یا فلج، سفید یا سیاه بدنیا آید. اما در دنیا انسان ها نه مختار مطلق و نه مجبور محض هستند و این دنیا دارالاعمال است و حسابی نیست و آخرت جای حساب است. آخرت پایدار است و دنیا ناپایدار و عارضی است و در دنیا دو راه بیشتر نیست. یا هدایت یا گمراهی. را انجام بدهد.

 

هر عملی را که انسان انجام می دهد یا نزدیک به بهشت و یا نزدیک به جهنم می‌شود، یا بندگی الله را می پذیرد و یا بندگی غیرالله. بالاخره نتیجه اینگونه شد که هر کس پیر، فقیر، امیر یا غریب باشد شمالی یا جنوبی، شرقی یا غربی، سیاه یا سفید، روستایی یا شهری، پیر یا جوان زن یا مرد باشد روزانه چهار  عمل محنت نبی کریم (ص) یعنی:
دعوت و تبلیغ-2 تعلیم و تعلّم-3 ذکر و عبادت -4 خدمت را انجام بدهد.

http://files.pamirpress.com/pics2/201010/201010020702294638.jpg

به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)،اجتماع تبلیغی 3 روزه به منظور دعوت و تبلیغ مردم به اصول اسلامی و نهی از منکرات به میزبانی شهروندان هرات از کشورهای همسایه نظیر ایران و پاکستان و تمامی ولایات کشور برگزار گردید.

لازم به یادآوری است که برگزارکنندگان این مراسم از دعوت و پذیرش خبرنگاران رسانه های صوتی تصویری خودداری نموده و اعلان نمودند که این راه فقط به خاطر الله بوده و نیازمند تبلیغ رسانه ای نیست.

خبرنگار خبرگزاری پامیر با حضور در این مکان از وضعیت معنوی اشخاص و افراد می گوید : "همه اشتراک کنندگان با اخلاص و نیت راسخ، در کنار هم جمع شده و به سخنان هر کدام از مبلغین گوش می دادند و همه با مصارف شخصی خود، غذا و دیگر احتیاجات خود را تهیه می نمودند."

در این میان، خبرنگار خبرگزاری پامیر تصاویری دور از دید ناظران و مجریان این برنامه تهیه نمود تا شما را در حال و هوای این همایش قرار دهد.

خبرنگار ما با مردی کهنسال گفتگو نموده است. این شخص خود را عبدالله 60 ساله از ولایت بدخشان معرفی نموده و گفته است که از مدت سه روز به این شهر آمده است و خیلی خوشحال است که در کنار دیگر هموطنان خود شنونده هدایات علمای دینی است و تاکنون بهرمند شده است .

http://files.pamirpress.com/pics2/201010/201010020708352945.jpg

سید عبدالواحد عاصمی رئیس حج و اوقاف هرات نیز گفت برای خودش غیر قابل تصور است که بیننده این گونه اجتماع با حضور هزاران مشتاق مسایل دینی و ترویج بهتر آن با حضور علمای دینی است و این اولین بار است که در ولایت هرات بعد از سال ها این جماعت تبلیغ باحضور علما و مردم عام برگزار می شود.

آقای عاصمی علاوه نمود: ویژگی خاصی که در اینگونه جماعت ها وجود دارد، این است که با کمال اخلاص و نیت پاک برگزار می شود. تدویر اینگونه جلسات خیر و برکت حتمی بوده و این را به فال نیک برای شهروندان هرات می گیریم.

موصوف مدعی شد که جماعت تبلیغ فقط دعوت اصول و عقاید اسلامی است و هیچگاه به مسایل و عقایدی که زمینه ساز تنش باشد در ارتباط نیست و فقط مواردی چون دعوت به فرایض الله و سنت های رسول اکرم می باشد، تا رضای الله و رسولش برای همگان میسر شود.

در همین راستا با تلاش های مکرر خواستیم تا با مسئولین برگزارکننده ی این اجتماع هم گفتگو داشته باشیم، اما از آنجا که آنان از حضور خبرنگاران خودداری کرده بودند، موفق به گفتگو نشدیم .

http://files.pamirpress.com/pics2/201010/201010020708353194.jpg

گفتنی است حضور گروهای جماعت تبلیغ در ولایت هرات سابقه دیرینه نداشته و در شهر هرات از سابقه کمی برخوردار است. اما اکنون این اولین اجتماع تبلیغی با این بزرگی است که با حضور ده هزار تن از شخصیتهای دینی و علمی در سطح کشور و منطقه و بدون اراکین ملکی و نظامی در این ولایت برگزار می شود. این اجتماع به مدت سه روز با حضور مهمانان داخلی و خارجی ادامه خواهد داشت و هدف آن از سوی اشتراک کنندگان، دعوت مردم عام به سوی گفتار و اعمال واقعی اسلامی و نهی از منکرات خواند ه شده است.


:منبعwww.afghanpaper.com

در کابل (3)

در کابل (3)

سلام جدید از من به دوستان خوبم باز هم از کابل

 برایتان مینویسم امیدوارم همگی تان در پناه حضرت حق

 موفق ومعید باشید در دوهفته که گذشت در بامیان

 باستان بودم بامیان بسیار سرد بود تبلیغات انتخابات

 پارلمانی در بامیان بسیار شدید بود در پانزده شعبان

 بمناسبت میلاد امام زمان(عج)بنده در حسینیه منطقه

 زادگاهم سخنرانی کردم در مدت که در بامیان بودم از

 طرف دفتر کامپاین چهار کاندید پارلمانی از بامیان ازجمله

 آقایان سید فکور بهشتی ـ سید عارف ـ وسید یوسف

 مبارزـ وعبدالرحمان شهیدانی برایم دعوت نامه آمده بود

 ولی در هیچکدام شرکت نکردم دو سه روزی هست که

 از بامیان به کابل آمده ام کابل تبلیغات انتخابات پارلمانی

 هر روز بیشتر میشود عکسها و بنرهایی رنگین  در و

 دیوار شهر کابل را پرکرده است مردم حیران است که

 این همه پول چگونه مصرف میشود از جانب تشنگان

 قدرت در حالی که در شهر هایی مختلف هزاران نفر

 گرسنه اند فقر وفحشا دست به دست دارد مردم را به

تباهی میکشاند مگر اینکه خداوند رحمی بحال این مردم

 بیچاره کند موبایل هایی ارزان قیمت با امکانات نسبتا

 خوب مثل رادییو تلوزیون کامره مشکل دیگر است که

 امروز ها در دست اکثر جوانان شهر نشین است وداخل

 آن پر ازمحتویات غیر اخلاقی وغیر اسلامی است که

 دارد جوانان را ازبین میبرد ولی پدران مادران همچنان در

 سکوت قرار دارند وچیزی نمی گویند  در نوبت بعد از

 رسانه هایی افغانستان برایتان خواهم نوشت البته

انترنت بسیار با مشکل در افغانستان قابل  دسترسی

 است 

مفق باشید خدا نگهدار    

میلاد با سعادت مولای کائنات مسعود دین داماد نبی سرور عالمیان فاتح خیبر حیدر کرار شاه ولایت امیر موئمنان حضرت علی بن ابیطالب بر تمام محبانش مبارک

تولّد حضرت علی(ع) در اشعار شاعران فارسی

تولّد حضرت علی(ع) در اشعار شاعران فارسی

مناسبتها

تولّد حضرت علی(ع) در اشعار شاعران فارسیفضایل پایان ناپذیر امام علی علیه‏السلام ، دستمایه آفرینش‏های ادبی و سرچشمه الهام نویسندگان، شاعران و هنرمندان بوده و خواهد بود. تولّد آن حضرت در خانه خدا و شکافته شدن دیوار کعبه، موهبت و فضیلتی است که تا کنون به این صورت برای هیچ بشری پیش نیامده و از منقبت‏های منحصر به فرد امیرمؤمنان به شمار می‏رود.


(۱)
این مسأله، مانند مسائل دیگر مربوط به شخصیّت والای پیشوای نخستین شیعه، به صورت گسترده‏ای در ادبیّات فارسی و آثار شاعران انعکاس یافته است. نوشته حاضر، نگاهی است گذرا به این بازتاب نورانی در رواق ذهن و زبان و سروده شاعران متعهّد، از دیرباز تا زمان حاضر.
این نکته که خانه زاد خدا، حضرت علی علیه‏السلام موجب حرمت و شرافت بیت‏اللّه‏ شده، تولّد حضرت در کعبه، به آن اعتبار و آبرویی ویژه بخشیده است، به‏طور گسترده در اشعار شاعران مطرح شده است.

ادامه نوشته

توحید در مذاهب کلامی اسلام

توحید در مذاهب کلامی اسلام
   

مقدّمه
بارزترين ويژگى اعتقادى كه در شرايع آسمانى يكسان مطرح است، اعتقاد به وجود خدا است. در حقيقت اصل مشترك ميان همه آيين‏هايى كه پيامبران الاهى آورده‏اند و مى‏توان آن را فصل مميّز انسان الاهى از فرد مادى به شمار آورد، مسأله اعتقاد به وجود خدا است. براى اثبات وجود خداوند، راه‏هايى از سوى خداپرستان ارائه شده است كه در جاى خود بايد دنبال شود.

پيامبران پس از فراخوانى مردم به اعتقاد به خدا، نكته مهمّ ديگرى را سرلوحه دعوت خود بيان داشتند كه اصل توحيد بوده است. توجّه به مسأله توحيد، افزون بر آن كه حقيقت غير قابل تغيير است، لازمه بازداشت مردم از ورود به عرصه‏هاى شرك و دوگانه پرستى به شمار مى‏رود؛ به همين جهت، همه شرايع آسمانى بر اساس توحيد و يكتاپرستى استوار، و تبرّى از هر گونه شرك و انحراف از شعارهاى اصلى پيام آوران الاهى بوده است.

يكى از راه‏هاى وحدت ميان مسلمانان، توجّه به اصول مشترك مذاهب اسلامى است. در اين مقاله كوشيده شده اهمّيت توحيد به صورت محور اصلى و تكيه‏گاه اعتقادى همه مسلمانان مورد توجه قرار گيرد و اختلافات جزئى و تفسيرهاى مهم‏ترين فرقه‏هاى اسلامى گزارش شود.1. تعريف توحيد
واژه «توحيد»، مصدرِ باب «تفعيل» به معناى يگانه دانستن به كار رفته؛ به گونه‏اى كه در مفهوم آن انفراد و يگانگى لحاظ شده است.

ريشه توحيد كه «وحّد» است و «وحدت» از آن مشتق مى‏شود به معناى انفراد است؛ از اين رو، «واحد» به چيزى اطلاق مى‏شود كه جزء ندارد (مفردات راغب، ص 551). و با توجه به همين معنا، توحيد يعنى تنها قرار دادن يك چيز (تاج‏العروس، ج 5، ص 298). در مباحث خداشناسى، توحيد به معناى يكتاپرستى، يگانگى خدا، تنها و بدون شريك بودن خدا است.


ادامه نوشته

میلاد باسعادت امام جعفر صادق (ع)برهمه دوست دارانش مبارک

 

 

 

به مناسبت ايام ولادت پيامبر اسلام (ص)

گفتگو: سيره پيامبر اعظم(ص) در گفتگو با آيت الله سيد جعفر مرتضى عاملى


علامه سيد جعفر مرتضى عاملى، در سال 1364ق در جبل عامل در جنوب لبنان ديده به جهان گشود و تحصيل علوم دينى خود را بسيار زودهنگام آغاز كرد و در سال 1382ق جهت ادامه تحصيل دينى به نجف اشرف رفت و مقدمات و بخش زيادى از دروس سطح را در آنجا گذراند و در سال 1388ق به حوزه علميه قم نقل مكان كرد و عمده تحقيقات خود را در طى 25 سال اقامت در همين شهر انجام داد و در همين دوره بود كه همدم و هم بحث بزرگانى چون آيت الله احمدى ميانجى(ره) و آيت الله سيد مهدى روحانى(ره) گرديد و به مرور خانه و مدارس تحت نظر ايشان به ملجأ و پناه، و مركز تعليمات و تحقيقات دينى طلاب و فضلاى لبنانى تبديل گرديد. ايشان در سال 1413ق به جبل عامل بازگشت و فعاليت هاى علمى و اجتماعى خود را در آنجا ادامه داد. عنايت ايشان به دفاع علمى از مبانى تشيع و نيز بعد سياسى اسلام مشهود همگان است كه به تأليف آثارى در اين زمينه ها از جمله: الحياة السياسية للامام الرضا انجاميده. اما مهم ترين دلمشغولى ايشان تأليف سيره پيامبر اكرم بوده كه تازه ترين ويرايش آن در قالب 36 جلد زير چاپ است.

ادامه نوشته